ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
یه بار همکلاسیم داشت رو خونی قرآن میکرد. گفتم داره غلط میخونه. اونم گفت تو چی میگی 4چشم؟ معلم هیچی بهش نگفت. چندبار که تکرار کرد، پا شدم هلش دادم. این هل همانا و زیر رگبار مشت و لگد معلم قرآن رفتن همان. آخرشم از کلاس پرتم کرد بیرون
+ این اتفاقا تو بچگی همه هست. خشتایی که آینده ی اومده رو ساخته ...
ﻗﻠﻢ ﺑﺸﻪ اﻭﻥ ﺩﺳﺖ و ﭘﺎ....
قلم شدنش مگه فایده ای هم داره؟
نه بابا کلی به بچه های مردم قرآن یاد داده ...
ولی اون روز رو هیچ وقت یادم نمیره
یه دونه ام باید میزدی توو دهن معلمت >_<
(با عرض پوزش از معلمای دوس داشتنی)
هیچ وقت ندیدم این معلمه در طول مدتی که تو مدرسه ما بود حتی کسی رو به شوخی بزنه! کلاساش همیشه پر از سر و صدا و شلوغی بود ...
کو ننوشتی که! بابت همین گفتم نیستی!:)
قابل عرض باشه حتماً مینویسم :)
نیستی رفیق!!! :|
هستم رفیق :)