خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

109

یه جعبه داشتم، پر از قوطی نوشابه. مثلا پپسی سیب داشتم که هنوز که هنوزه جایی ندیدم. خودم از مدینه آورده بودم. اونم تو اولین خونه تکونی ای که دانشگاه بودم، کلا به سطل زباله ارتقا درجه دادن :( 

 

+ شرط میبندم هیچ کس نمیتونه بفهمه چرا یه هو یادم اومد که مورچه ها دوتا معده دارن!

نظرات 3 + ارسال نظر
ﺁﺳﻲ جمعه 19 اردیبهشت 1393 ساعت 12:33

ﻣﻌﺪﻩ= ﺑﺎﺣﺎﻝ

++/+++ اﻳﻮﻝ

ﺁﺳﻲ پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1393 ساعت 17:01

ﭼﻪ ﺑﺎﺣﺎﻝ..

اﻳﻮﻝ ﺩاﺭﻳﺎ

کدومش چه باحال؟ کدومش ای ول اون وخت؟

divaar پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1393 ساعت 00:57

چه شیرینن این خاطره نگاریهای بچگی :)
+واقعن دوتا معده دارن؟! من نمیدونستما!!
++حالا چرا یادش افتادی؟!:))

زیاد باهاشون بازی میکنم، بازم حتماً مینویسم از بچگی ...

+ تو علوم انتدایی گمونم خوندیم.
آره معده دوم حکم کوهان شتر رو داره براشون، البته با یه تفاوت کوچیک که شتر از کوهان برای مصرف شخصی اشتفاده میکنه، مورچه برای مصرف شخصی و عمومی در صورت نیاز :دی
++ دلیل: سعی میکنم پستام یه نثر نیمه مسجع پیدا کنن، آخر جمله ها با یه وزن تموم بشن که وقت خوندن بهتر تو ذهن بشینه ( بالا رو نگاه کن: ندیدم، بودم - دادن، دارن )

+++ دفعه دیگه به سوالاتی که به فوت کوزه گری ربط داشته باشه - البته با احترام به استادی و خوش قلمی دوستان - پاسخ داده نمیشود :دی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.