خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

147

پروانه ای بود با بالایی به قاعده ی یه کف دست! گمونم اول ابتدایی بودم که یه روز برفی آقام پیداش کرد و آوردش خونه. زنده موند و چند وقت بعد که هوا، هوای بهاری شدن به خود گرفت، از خونه مون رفت. این مدتم تو خونه بپرواز میکرد و جای خوابشم بالای لامپ مهتابی داخل اتاق بود... 

 

+ با تشکر از سیامک عباسی که کلیپ خوشبختیت آرزومه ش این خاطره کودکی رو بعد از این همه سال تو ذهنم پیداکرد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.