خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

165

هیچ وقت اون صبحی که شروع کرد داد و بیداد رو و من لباس پوشیدم از خونه زدم بیرون یادم نمیره. چند بار زنگ زد، ریجکت کردم. پیام داد که کجا رفتی بیا صبونه بخور  دارم گریه میکنم ببخشید سرت داد زدم. منم فقط جواب دادم عب نداره غذات بخور برو سر کار دیرت نشه. من که یادم نمیره، اونو نمیدونم 

 

+ شور زندگی به کسی دادن یا جون دوباره سرپا شدن رو گرفتن به اندازه نخ مو از هم فاصله دارن ...

نظرات 2 + ارسال نظر
ﺁﺳﻴﻪ جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت 13:58

ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﻭﻟﻲ ﺳﻌﻲ ﻛﻦ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ...
اﻭﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﺶ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ...

نادیده گرفته میشه
آدما بدی رو فراموش نمیکنن، تلخی رو از یاد نمیبرن. فقط نادیده میگیرنش که زندگی کنن ...

sevda جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت 10:51

کی؟خواهرت؟

آره دیگه، پس کی؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.