خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

211

رفیقم تو معدن کار میکرد، یزد. یه روز چون به جناب مهندس سرپرستش گفته فلان کارو نکنه چون به مشکل برمیخورن، با اردنگی بیرونش انداختن. جالبه که حالا بعد 4 ماه به حرفش رسیدن و دارن با اون دردسر دست و پنجه نرم میکنن! 

 

+ به سلامت و خداشناسی دریایی قسم می خورم

نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه پنج‌شنبه 1 خرداد 1393 ساعت 15:03

حالا اون بنده خدا بیکار شد ولی اون صاحب کار میفهمه که اگه کسی دیگه دوباره بهش تذکری داد بی خود و بی جهت نندازتش بیرون...

نه بابا مگه دلش میسوزه
اونم فقط بالا دستی این بوده
معدن که مالک داره و واسش مهم نیست 100ملیون بالا و پایین !

آسیه چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 22:11

بهتررررررررررررررررر...
دل و جیگرم حال میاد اینجور وقتا...

چه فایده
اون بنده خدا که از کار بیکار شد و رفت پی کارش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.