خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

266

هلوو، هلوو، ریمِمبر می، آیم اِوریتینک یو کنت کنترل ... سام ور بیاند دِ پِین دِر ماست بی اِ وِی تو بیلیو ... وی کن بریک تروث / اِوَنِسِنس / وات یو وانت


+ چی فکرمیکردیم چی شد! گمانِ اَبَر رسانا شدن داشتیم و کشف شد که عایقی بیش نیستیم.بلکه م پشت این عایق، یه ابر رسانای پر از بار ذخیره شده باشه؛ کی میدونه؟ :پی

نظرات 4 + ارسال نظر
آسیه چهارشنبه 7 خرداد 1393 ساعت 21:46

همین که من میگم

خو شما از دیدگاه حقوقی فرمایش میفرمایید
دیوار از دیدگاه مهندس برقی

+ خدایی میم رو نمیدونم از چه دیدگاهی

آسیه سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 17:20

همچینم عایق نیستیااااااااااااا...

عاغا من نمیدونم یکی میگه هستی یکی میگه نیستی
منم گیج و منگ کردید شما ها

divaar سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 16:29

زاویه ی دیدت به جهان و جهان بینیت ابر رساناست و زاویه دیدت به خودت عایق.

آدم باید از خودش عبور کنه تا به حقیقت برسه :دی

م سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 10:10

سرگذشت دل من
زندگی‌نامه انسانی‌ست
که لبش دوخته‌اند
زنده‌اش سوخته‌اند
و به دارش زده‌اند ...

...................
هوشنگ ابتهاج

ه.الف.سایه

تو اینجا هم حرف نمیزنیا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.