ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
دوست دارم واسه چند دقیقه هم که شده از این دنیا و آدما کَنده بشم. دلم میخواست یکی بود باهاش از صبح جمعه میرفتم درکه تا عصرم بر نمیگشتم. تو خلوتی میشستم و براش کتاب میخوندم. همین کتابی که امروز شروع به خوندنش کردم ...
+ بچه ها مسخرم میکنن؛ بقیه ش هم نوشتم و پاک کردم :/
خب این کجاش مسخره کردن داره؟؟؟؟؟
اگه اسکل باشن مسخره کنن...
والا من ناراحت نمیشم
اتفاقا خوشحالم که پِیِ یه چیزایی نبودم هیچ وقت خدا رو شکر
ولی آدم اذیت میشه
شوخی اگه بود یکی دوبارش مزه میداد
جدی هم که ...
بیخیال
+ پرشینبلاگت باز نمیشه نمیدونم چرا
مسخره کردن دیگرون ذره ای برام مهم نیست...
از اون ادامه ندادنش
باشه میگم:
میگن همه وقتی میرن کوه و در و دشت حواسشون به یه چیز دیگه ست، تو میای میگی فلانی خیلی آدم با معلوماتی بود، خیلی آدم خوش فکری بود
اینو مسخره میکنن
چه کتابی؟؟
همین دوست غار نشین من که تو پستای قبلی ازش نوشتم
این+ رو که خوندم زورم گرفت...خیلی زیاد...
بخاطر مسخره کردن یا اینکه بقیه ش رو ننوشتم؟