خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

328

صبح داشتم انیمیشن آپ رو میدیدم، رفتم تو این فکر که خدا نکنه به سن پیرمرد این فیلم برسم. تنها و بی کسیم که حتمیه، تو ایران از این سیستمای امداد اجتماعی واسه افراد مسن و تنها هم که نداریم پس قبل از اینکه از پا افتاده باشم و نتونم از پس کارای خودم بر بیام، حتماً خودمو از شرّ این زندگی خلاص میکنم.


+ این لینک رو دیدم که یادم افتاد به فکر صبحم و نوشتمش

نظرات 3 + ارسال نظر
آسیه یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت 23:57

یعنی چه جوری میشه اینجوری زندگی کرد؟؟؟

فهمیدی به منم بگو خو؟

sevda شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 16:03

گفتم این اقاهه نه اون اقاهه
همین مرده که خبرش هس
آدم ایزادی ینی آدام بحری
ینی مثل ادم تنها باشم چرکول بازی درنیارم
اوکی؟

اوکی که چه عرض کنم؛ بدتر شد که بهتر نشد. امروز خنگ تر از هر روزم !

+ آهااااااااااااااااااااااا. حالا فهمیدم؛ این آقاهه که تو لینک عکسش اومده و اینا رو میگی ... ممنون از توضیح روشنگرانه ی شما

sevda شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 15:35

آخ که چقد دلم میخواد مثل این آقاهه
البته نه به سبک ایشون و چرکول بازی
آدم ایزادی تنها باشم

چرکول بازی؟ خوب خوشم باشه دیگه چی؟ کم کم داری رو میکنی. دیگه چی فکرمیکنی در مورد اون آقاهه؟؟؟

+ ایزادی تنها یعنی چی اونوقت ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.