خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

352

یاد چین و چروکا و لرزش دست آقام افتادم. هیچ وقت نتونستم خستگی رو از تنش در بیارم. بدهی سنگینیه واسه به دنیا داشتن ... 

 

+ الآن دلم میخواد بمیرم، چرا نمیفهمی خدا؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.