خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

370

یه وبلاگی میخوندم، نویسنده ش یه روانشناس بود گویا. از مراجعینش مینوشت و اینا. گفتم عاغا بیا من سوژه، روم مطالعه کن. گفت باشه؛ هنوزم رفته تا بیاد


+ مظلوم نمیایی نیست؛ فقط نمیتونم به دروغ ادای خوب بودن رو دربیارم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.