خواباتو انتقال بده رو مغز من همچین برات با جزئیات به خاطر میارم که کیف کنی:دی
زمان و مکان دقیقا همین بود که تو واقعیت داشتم. میدونستم خوابیدم و روحم از بدن جدا شده. حتی حس میکردم که قرار نیست به بدنم برگردم؛ اونجا از یه نفر هم پرسیدم یادم نیست چی بهم جواب داد. خواب پر از آرامشی بود به هر حال. اینم یادمه که فضایی که توش بودم یه جورایی دو پهلو بود، انگار آدمایی که اونجا بودن نه بهشتی هستن و نه جهنمی، یه حد وسط. ترکیب هر دو. اینطوریا
خواباتو انتقال بده رو مغز من همچین برات با جزئیات به خاطر میارم که کیف کنی:دی
زمان و مکان دقیقا همین بود که تو واقعیت داشتم. میدونستم خوابیدم و روحم از بدن جدا شده. حتی حس میکردم که قرار نیست به بدنم برگردم؛ اونجا از یه نفر هم پرسیدم یادم نیست چی بهم جواب داد. خواب پر از آرامشی بود به هر حال.
اینم یادمه که فضایی که توش بودم یه جورایی دو پهلو بود، انگار آدمایی که اونجا بودن نه بهشتی هستن و نه جهنمی، یه حد وسط. ترکیب هر دو. اینطوریا
خلاصه همین قدر یادمه