خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

536

مامانم میگه وقتی به دنیا اومدی صدای اذون صبح می اومد؛ گریه نمیکردی. اسمشو نمیدونم اما گمونم یه حالت خفگیه که به بعضی از نوزادا وقت تولّد دست میده. مثل حبس شدن نفس تو سینه و از حال رفتن. خلاصه دیگه. من از تولّدم فقط همینشو دوست دارم، اذون صبح جمعه و بدون گریه


+ اذان صبح به افق ولایت 4:20. یعنی کمتر از 35 دقیقه دیگه ...

نظرات 5 + ارسال نظر
م چهارشنبه 11 تیر 1393 ساعت 13:56

دیروز تولدتون بوده ؟ 10 تیر ؟

منم شنیدم اینو ولی چیزی یادم نمیاد

آسیه چهارشنبه 11 تیر 1393 ساعت 00:31

ضمنا من اذون صبحیم

:)

آسیه چهارشنبه 11 تیر 1393 ساعت 00:31

خب یعنی چی من از تولدم فقط همینشو دوست دارم(نفس نداشتنه)

هیچی دیگه پیدا نکردی دوست داشته باشی؟؟؟


ضمنا گذاشتم بگذره بعد تبریک بگم...نگم تو گلوم می مونه خفه میشم...
یه روزگیت مبارک

نه
نفس نداشتن نه
گریه نکردن و اذون

ضمناً هنوز یه روزه نشدم

ممنون

sevda سه‌شنبه 10 تیر 1393 ساعت 18:36

آخی منم اذان صب بدنیا اومدم
اومدنت مبارک :)

سلامت باشید

آسیه سه‌شنبه 10 تیر 1393 ساعت 14:34

چیه؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.