خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

549

نقّاشیم خوب بود؛ سوّم ابتدایی که بودم چند هفته همراه خواهرزاده م که کلاس میرفت، منم رفتم. بعدنش به اون گفته بودن آدرسِ خونه داییتو بگو که بنویسیم پشت کارش بفرستیم واسه فلان مسابقه، اونم گفته بود بلد نیستم :/


+ گاهی آدم عین توپی میشه که میخواد استعداد تو گُل رفتنشو نشون بده، ولی هِی لگدای نامربوط میخوره ...

نظرات 3 + ارسال نظر
sevda پنج‌شنبه 12 تیر 1393 ساعت 15:48

خوبه گفتم با عرض پوزش که اینطوری جواب میدی

سوال پرسیدم که جواب بدی. به عرض و طول پوزش کاری ندارم

sevda پنج‌شنبه 12 تیر 1393 ساعت 15:34

خب من این حرفتو قبول ندارم با عرض پوزش
همیشه نمیشه انداخت گردن بقیه شاید تو این یه مورد کم کاری از خودت بوده

نداشته باش

تو این یه مورد مثلا چیش کم کاریِ من بوده؟ میشه بفرمایید که ما هم استفاده کنیم؟

ﺁﺳﻴﻪ پنج‌شنبه 12 تیر 1393 ساعت 14:36

ﺟﺎﻥ ﻫﺮ ﻛﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻱ ﻫﻤﻴﻦ اﻻﻥ اﻭﻥ اﺻﺎﻟﺖ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﺭﻭ ﺑﺬاﺭ ﻛﻨﺎﺭ اﺯ ﻳﻜﻲ اﺯ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺘﻌﺪاﺩا اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻦ و ﺭﻭﺡ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺷﺎﺩ ﻛﻦ...

گِلِ سُفالو دیدی؟ وقتی میذاریش روی چرخ، بهش فرم میدی. اگه وسط فُرم دادن خراب بشه طوری که نشه کاریش کرد، باید بهش آب بزنی و از نو شروع کنی.
وقتی یه تیکه گِل زیاد خراب بشه و زیاد اب بخوره، دیگه به درد روی چرخ بودن نمیخوره ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.