خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

592

من دیوونه م و دیوونه تر میشم. باز  بین تهوع و بغضم. انقدر منگم که حتی باد و طوفان اگه بیاد یادش میره وایسادم و باید بیفتم. خسته شدم از بس از من گفتم و خسته نشدم ... 

 

+ سرده. دوست دارم سمت خورشید برم حتی اگه بسوزم

نظرات 2 + ارسال نظر
ﺁﺳﻴﻪ دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 02:05

ﺧﺪا ﺧﻴﺮﺕ ﺑﺪﻩ ﺷﻴﺮ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﮔﺸﻨﮕﻲ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻥ...

ﺧﺪاﻳﻲ ﭼﻲ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻱ ﻛﻪ اﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻱ???

والا به پیر به پیغمبر منم میگم ناراحت میشه

آسیه دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 01:22

احوالات بهتره؟؟؟

راستشو بگم؟ نه!
اومدم خونه خواهرم میخواست مثلا خوبی کنه واسه افطار شیر داده بهم
من در حالت عادی هم شیر میخورم حالم بد میشه چه رسد به این اوضاع
بعدشم گوچه خیار
فکر کن بعد از شیر گوجه خیار
نه حالم خوب نی
بد نیستم ولی خوبم نه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.