خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

611

یه خط همراه اول دارم مال دوران جاهلیت. دو سالی خاموش بود سر قصه ی پست 580. اما دو سه سالی گاهی دلم تنگ میشه واسه خودم روشنش میکنم با هزار امید که شاید کسی باشه که بگه یه حالی از فلانی بپرسم ...

 

+ آخ که این 611 وقتی بشه 711 من چقدر دوسش دارم ...

نظرات 16 + ارسال نظر
لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 23:21

هم افسردگی درجات داره
هم آدما شخصیتها و علاقه مندیهای متفاوت دارن

من نمیدونم دیگه یه آدرس وب بذار برام عمومیش نمیکنم خیالت راحت

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 23:14

آره
یه شیرازی افسرده هیچ تمایلی به تفریح نداره و دوست داره همش بخوابه

آها بعد پس چرا من اینطوری نیستم؟!

من با این همه ناامیدی کوه تنها جاییه که بهش نه نمیگم
بخصوص درکه اونم تو مرداد با اون شاتوتا

عاغا من نمیدونم دیگه
این چیزا رو باید حل کنی تا آسیه نیومده تهرون
زشته جلوی آقای مشترک
عه

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 23:04

نه من واسه تفریح هم حال ندارم
تفریح یعنی خواب

مطمئنی اصالتاً شیرازی ای؟
خواب تفریح کرمونیا وسبزواریایت که از ما شُل و ول ترن آخه

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 15:42

عام کی حال داره؟؟؟

تفریحه دیگه
ما شیرازیا تا جایی که میدونم واسه تفریج همیشه حال داریم

ﺁﺳﻴﻪ سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:52

ﺑﻪ ﺑﻪ ﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﻳﻪ ﻫﻢ ﻭﻻﻳﺘﻲ ﭘﻴﺪا ﺷﺪ

ﺳﻼاااااااﻡ ﺧﺪﻣﺘﺸﻮﻥ و ﺗﺒﺮﻳﻚ....

ﭘﺎﺷﻢ ﺯﻭﺩﺗﺮﻱ ﺑﻴﺎﻡ ﺗﻬﺮاﻥ ﻛﻠﻜﺴﻴﻮﻥ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺸﻪ

آره دیگه
تا سه نشه بازی نشه

من و خانم دکتر
شما و جناب مشترک
ایشون و ... بقیه شو من نمیدونم ولی کلاً جمع 6نفره خیلی خوبه

حالا کِی بریم کوه ؟؟؟

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:43

نظرت محترمه

ای خدا خیرت بده یکی اینجا به ما حق رأی داد بابا
دم همشهریامون گرم

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:31

خب همه جا همینطوره، مختص تهران نیست
همه جا هویت واقعی بیشتر قابل اعتماد هست، تا هویت مجازی

اما در مورد بی روح بودن آدما، اینطوری نیستن، آدمای باشخصیت و خوش برخوردی هستن. اما من این بُعدش رو دوست دارم که کسی کاری به کارت نداره و اینکه همه چیز به وفور در دسترس هست

آدمی که با بنز سر چهارراه فرمانیه، وقتی نصفه شبه و چراغ چشمک زن شده، واسه یه عابر می ایسته تا بتونه از روی خط کشی با خیال راحت رد بشه، توی یه شهر و استان دیگه، واسه مردم تره هم خورد نمیکنه. حتّی اوّلین نفریه که بی محل به چراغ قرمز، گازشو میگیره که رد بشه

من 5 ساله اینجا زندگی میکنم
هنوز اسم و فامیل همسایه دیوار به دیوارمون رو نمیدونم
بعد از 3ماه که اینجا بودیم، یه روز داشتم فلکه آب خونه مون رو میبستم که شیر رو درست کنیم، اومد بهم گفت ببخشید شما تاسیسات شهرکید؟ این لوله ی ما ... !

کاری به کار کسی نداشتن خوبه
ولی این نیست
ما مسلمونیم
ولی نامسلموناش آدمیزادانه تر از این وضعشونه

sevda سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:23

الله اکبر
شما از درخت انگور میری بالا؟!!!!!!!!!!
نمیشکنه اونوخ؟

درخت توت رو میرم بالا
انگور که نردبون و چارپایه میخواد
بعضیاشم که کلاً کوتاهه و همینطوری در دسترسه

م سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:08

رفتم بخونم 581 رمز داشت البته رمزش هم نمیخوام . پس خود شما هم که مطالب رمزدار دارید

میام وبلاگتون میذارم

توضیح دادم توش که چرا رمز گذاشتم؛ اوّلش بی رمز بود ...

م سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:03

خوب میتونستید تغییر آدرس بدید بهتر نبود بگید میخواستم خانواده مبلغ قبض متوجه بشن الان که دیگه هزینه جابجایی نداره
من چند وقت پیش رفتم شیراز ولی اصلا" خیابوناشو دوست نداشتم همش یهطرفه بود ورود ممنوع بعد اصلا" تابلو نداشت . همون ورودی شهر هم یجا غذا خوردیم شب اول فوق العاده بد بود یه ذره خورد تو حالمون . ولی باغ ارم فوقالعاده قشنگ بود

میدونید من بوشهر رو بیشتر از شیراز دوست دارم اینو باید اعتراف کنم

به شهر و در و پیکرش کار ندارم
بیشتر از نظر انسانی و فرهنگی و رفتاری جاها رو میسنجم
اگه بخوایم شهری و این چیزا رو ملاک بذاریم انصافاً هیچ شهر ایران به پای اصفهان و تبریز نمیرسه
این دو تا واسه زندگیِ راحت داشتن خیلی ایده آلن

ولی اگه به من باشه یه آلونک وسط نخلستونای طرفای بوشهر رو با دنیا عوض نمیکنم ... یه قلاب ماهیگیری و 2 تا مرغ و خروس و شایدم 2 تا گوسفند کل زندگیمو تأمین میکنن ... مردمشم که انقدر خون گرم و خوبن که ...

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 12:57

مرسی
آره همولایتی هستیم، اما من برخلاف تو عاشق تهرانم

اما برای دلایل 2 و 3 ات راه حل دارم:
- الان چند ماه هست که هزینه جابجایی وجود نداره
میتونی با ارسال یک کد، دریافت قبض رو کنسل کنی ( که قبض برای خونوادت نره ) و بعد هر ماه قبضت رو با اسمس دریافت کنی و هزینه رو خودت بپردازی

بله در جریانم ولی کماکان مشکل اینکه تهرونیا توی کار و این چیزا فقط شماره ی 912 رو رسمی میدونن پابرجا میمونه

تهرون فقط درکه ش خوبه که خونه و ماشین نداره
جدی اینجا دلت نمیگیره از بس آدماش بی روحن؟
خدایی زندگی توش جهنمه!


+ آسیه! بدو بیا یه همشهری پیدا کردم ...

م سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 12:27

اره باید اول دلیلش میپرسیدم نمیدونستم 711 شیرازه
خوب برید چند روز اونجا کار سخت و غیر ممکنی نیست .
بنظرم هیچی مهمتر از دل خود آدم نیست اگه دلتون اینقدر تنگ شده فقط چند روز کار و درس تعطیل کنید و برید
بعدش هم چرا خط عوض کردید اگه بهتون انرژی میداد از همون استفاده میکردید

واسه عید فطر 4-5روز میرم
کلاً سال به سال عید فطر به عید فطر شده دیگه رفتنام
زمستون دوست دارم برم که معمولاً خانواده میان تهران
بهارم دوست دارم برم که فرصت نمیشه
دلم واسه بالا رفتن از درخت توت و انگورِ عسکری انقدر تنگ شده...

چندتا دلیل داشت
پست 580 و 581
و البته دلایل دیگه
یکیشم همین بود که اومده بودن تهرون و اینجا هزینه ی جا به جایی می اومد روی قبض
و یکیشم اینکه نمیخواستم هزینه ش رو خونه پرداخت کنن
میخواستم از خرجی ماهیانه ی خودم باشه

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 12:15

آره دیگه، منم دیدم دارن نامردی میکنن، 150 تومن پول خرید یه خط صفر هم نیست.
تا چه برسه به خطی که 9 سال سنشه.

منظورم 917 بود، یه دفعه یاد ولایت افتادم، اشتباهی نوشتم 711

دلیل اینکه میخواستم بفروشمش این بود که یه خط تهران دارم، شبا که میخوابم، 2 تا سیمکارت همزمان تو مغزم اشعه ساتع میکنن و این خیلی خطرناکه.

پارسال که قصد داشتم بفروشمش، دیدم 150 برش میدارن، بیخیال شدم، در حالیکه همون موقع خط تهرانم که همسن خط شیرازم بود رو 1,200,000 معامله میکردن ( البته معامله یعنی فروش! این قیمت نمیخریدن مسلما !!! )

عه عه عه عه

آباجی تو هم که عین ما غریب افتاده ی مقیم مرکزی

پس
چرا زودتر نگفتی؟

میبنی دنیا رو ... ای داد بی داد ...

+ چقدر امروز حالم گرفته وبد و چقدر با این چیزی که نوشتی حداقل واسه چند دققیه خوشحال شدم. دمت گرم خدایی

++ منم یه خط تهران دارم کد 4 . اون موقع که فکرمیکردم داشنگاه اینجا قبول میشم خریدم، ولی رفتم کرمون بعدشم که دیگه خواهر گرام خط لازم داشت و اونو برداشت. حالا هم اگه لازم بشه باید یه کد 8 بگیرم که ارزون باشه، بقیه خطا خیلی گرونه ...

لیدا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 11:56

یه خط 711 دارم
میخواستم بفروشمش، لطفی که کردن نهایتش گفتن 150 برمیداریم، گفتم واسه چی باید خطی که 9 ساله دستم هست رو 150 بفروشم؟
10 سال پیش که براش ثبت نام کردیم، چندین برابر این 150 تومن پول دادیم

عه؟ داریم آشنا در میایما :دی

من اصن عاشق خطمم، دلم نمیاد ردش کنم بره که با وجودی که ازش استفاده نمیکنم
480پولش بود زمانی که گرفتم، عمراً اگه بدمش 150 تومن

تااااازه
150از شما میخرن، بعد همون 300-400 میفروشن
نمیدونی که چه کاسبی ای تو این دلالیا میکنن

من اگه مجبورشم تهرون بمونم باید یه خط 912 بخرم واسه کارم
سر پروژه و اینا شماره ایرانسل که میدی اصن رو آدم حساب نمیکنن
:(

+ منظورتون از خط 711 همون 917711 بود دیگه، نه؟ یا من کلاً اشتباه کردم؟

م سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 08:42

کلا" همیشه کمیت براتون مهمه ؟ حالا نشه 711 مهم نیست .
الان خیلی کم هستند آدمهایی که شبیه حرفاشون هستند خیلی کم ...


کمیت نبود بجان خودم
بجاش میپرسیدید چرا که بگم چقدر دلم واسه ولایتم تنگ شده
آخه 711 کد شیرازه
همونقدر خوشالم میکنه که پلاک ماشین 63 و 73

ﺁﺳﻴﻪ سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 03:19

ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻡ ﺗﺎ ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ اﻧﺘﻆﺎﺭ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ و ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻣﻴﭙﺮﻩ....
ﺧﻴﻠﻲ ﺷﺎﻧﺴﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﻴﺸﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻳﺎ ﭘﻴﺎﻡ ﺑﻴﺎﺩ...

آره میدونم ...

ولی اصل قضیه چیز دیگه ست: بعضیا فراموشی میگیرن، بعضیا هم فراموشی اونا رو میگیره
من جزو دسته ی دوّمم

به جون خودم اگه ایرانسل بهم پیامک نده همین خطم هم صداش سال تا سال، حتی واسه تبریک عید و این چیزا، در نمیاد

خانم دکتر هم که اصلا بهم تلفن نمیزنه بی معرفت از همین الآن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.