خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

636

بالاخره درست شد ... یکی که مِل و جوهر سبز توش استفاده شده و 50*50 هست خوب مونده، ولی اون یکی که گِل و مِل هست، با وجودی که روش اسپری سیلر زدم دوبار ولی گِلاش کم کم داره میریزه و کم کم باید انداختش دور احتمالاً؛ اندازه ش هم 100*50 هست . اینم اضافه کنم که هر دوتا کار بافتداره. یکیش نمیاد یه چهره ست که نمیگم بخاطر اون دایره ی پایینش یه چهره ی خاصه و اون یکی هم که تابلوئه چیه.


+ دوستان ببخشید رمزدار شد دانلودش ... میام میدم خدمتتون

نظرات 17 + ارسال نظر
divaar پنج‌شنبه 19 تیر 1393 ساعت 05:35

ببین به گمونم وقتی به سودا گفتی توضیحشو نوشتی این نمونه ی بارز تنبلیه نه خوش گذرونی ! :)))
حالا ببین چه هوای همو دارن ماشالا. پای حرف که میشه خودشونم به تنبلی خودشون اقرار میکنن ولی تا یه غیر شیرازی میاد حرف خودشونو تایید کنه فورا پشت همدیگه در میان که نه ! :)) عجبا! منکه با اخلاق شیرازیا آشنا نبودم که!

من تنبلم که دوبار یه چیزو توضیح ندادم؟
حالا چه فرقی داره جواب کامنت شما رو بخونه یا کامنت خودشو؟
اینطوری گفتم بهتره یا اونو کپی-پیست میکردم؟

sevda پنج‌شنبه 19 تیر 1393 ساعت 01:00

بابا دم شما گرم
فقط اون برگه رو توضیح بده حسش نیس بشینم مکالمه بچه هارو بخونم

اون توضیح رو نوشتم دیگه
حالا زیر کامنت خودت بخونی یا زیر کامنت دیوار چه فرقی میکنه؟؟؟

تو رو خدا ببین نصف شبی از منِ شیرازی چه انتظاراتی داره!!!

ﺁﺳﻴﻪ چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 20:59

ﻧﻆﺮ ﻟﻂﻒ ﺷﻤﺎﺳﺖ...
ﻓﻘﻄ اﻧﺠﺎﻡ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﻫﺴﺖ...

اختیار دارید
دفاع شخصی بود

لیدا چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 20:36

والا چی عرض کنم؟

نه اینا بهتونه برادر

بفرما
اینم نفر سوّمی که داره اینو میگه

حالا مرد میخوام بیاد بگه شیرازیا تنبلن
خشوگذرونی با تنبلی خیلی فرق داره
مگه بده آدم خوش باشه؟!

آسیه چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 20:34

اوه چقدر کامنتم غلط داره



من کاملا تکذیب میکنم...شیرازیا اصلا تنبل نیستن...فقط و فقط خوش گذرونن

نمونه اکتیوش اینجانب...به پای کار برسه روزی 14 ساعت بدون وقفه کار میکنم...سنداش موجود بود ولی الان سنداش نیست دیگه...

خدایی اینو دیگه داره راست میگه من تدیید میکنم آسیه خیلی کار میکنه انصافاً
البته یه دلیل دیگه هم داره ها
چون کارش درسته، اونا که میشناسنش مطمئنن نباید به کس دیگه کارشون رو بسپرن

divaar چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 19:46

آهان! جالبه باید بشینم رو مل و کاراییکه میشه باش کرد فکر کنم خوشم اومد:)
+میدونی من هیچوقت این خصوصیت شیرازیارو نشنیده بودم. بعد یه جا یه عکسی دیدم مردم نشسته بودن رو نیمکت. به جای خودشون کفشاشونو گذاشته بودن . زیرش نوشته بود صفِ شیرازی! تازه متوجه شدم و کلی خندیدم :))

وا!
من تکذیب میکنم از اصل اساساً این مطلب رو
دیگه کفش درآوردن و اینا که کار ما نیست !

+ اسیه و لیدا در اینجا باید دفاه کننا ...

آره مِل واسه کار خوبه
اگه خواستی مجسمه بسازی بگو که برات چند تا نکته بگم واسه شروع کار به درد میخوره. عوئض تو هم وقتی حرفه ای شده بیا نکات حرفه ای رو به من یاد بده

+ من مجسمه سازی اب فلز رو خیلی دوست دارم که هم هزینه بره هم فضا و ابزار نیاز داره

divaar چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:51

چقدر جالب! اصلن فکر نمیکردم اینطوری درست شده باشه با این ابزار!! فکر کردم کشیدی. نه گل ابریشم ندیدم. بعد مِلم نمیدونم چیه.
چقدر خوب ایده میگیری. همون چهره مثلن. تمرکز رو اون خال! قشنگه :)

اینا مشقای کلاسیه
تو فکرکردی یه شیرازی تا وقتی مجبور نشه میشینه اینطور پای یه چیزی واقعاً؟؟؟

مل یکی از فراورده های سنگ گچه
من جایی شنیدم یه فراورده ی بی کیفیتِ گچه
ولی نمیدونم اگه بیکیفیته چرا واسه مجسمه سازی ازش استفاده میشه

اما خیلی ارزونه

آسیه چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:49

اااااااااااااااا اون مردمک نیست خال هس؟؟؟
آقا من هیچی از اینا حالیم نمیشه...خواهر محترمم که کار میکرد میفت اینا چیه تو میساززی فقط به درد دل خودت میخوره...
همچین با آب و تا توضیح میداد...منم همین جوری فقط نگاش میکرد

خب این شکل که بین چشم و خال هستش چیه؟؟؟

اوهوم اون قشنگ تره چون روح داره بیشتر قابل لمس هست...

وای بیخیال آسیه اون تابلوئه کلاً هیچی نیست عه جون خودم

من میدونم خواهرت اون لحظه چه حسی داشته. تجربه ش کردم. تازه منو علاوه بر نگاه کردن مسخره هم میکردن و هنوزم شاید بکنن

لیدا چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:43

یعنی انقدر احساس خنگی بهم دسته داده بود که میخواستم کلا دیگه حرف نزنم

divaar چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:24

اینا کار خودته یعنی؟! فوق العاده س :)
اون برگه که خیلی ظریف کار شده یه لطافت خاصی هم داره هم میبخشه.
بعد اون یکید تا توضیحشو نخونده بودم، متوجه نمیشدم فقط اون چشمو حدس میزدم. یعنی میشه گفت اینو از چهره ی خواهرت الهام گرفتی؟!

اصلا این چهره ی خواهرمه
اگه اون خالا رو برداریم هر چهره ای میتونه باشه ولی با اون فقط چهره خواهرمه

اول دور بوم رو چسب 5سانتی کشیدم، بعد کل سطحشو با ضخامت 2میلیمتر یه لایه مِل گذاشتم. بعد یه برگ" گل ابریشم" ( نمیدونم دیدی تا حالا درخچه شویا نه ) گذاشتم روش تا جای ساقه ها معلوم بشه. آخرشم با پیچ گوشیتیِ ریز برگا رو رو مل درآوردم و تهشم جوهر سبز تو هر برگ یه ذره انداختم که خودش با خراشی که هست فرم بگیره
دست آخرم گذاشتم یه روز موند تا خشک شد و اینطوری ترک خورد

نکته اینه که مِل اگه با روغن و آب درست بشه ترک نمیخوره، اما با آبِ خالی ترک میخوره اینطوری ریز
و البته چسبای 5سانتی رو هم گمونم بهتره قبل از خشک شدنِ کار جدا کرد از بوم چون وقتی خشک میشه، مِلایی که بهش چسبیده رو میکنه و گوشه هاشو خراب میکنه

آسیه چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:23

درست شدش...
چه باحاله...

اون چشمه چرا مردمکش یه جا دیگست حدقه یه جا دیگه؟؟؟



اون چشمه فقط حدقه داره مردم تو از کجا آوردی؟؟؟

من اون یکی رو بیشتر دوست دارم
یه برگ سبز رو یه بستر سفید ترک خورده ...

آسیه چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:20

قبول نمیکنه رمز رو

مطمئنی؟
دوتا عدد یه خط فاصله باز دو تا عدد؟

نرگس چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:18

نقطهه خال لب آیا ؟

نه
پاینتر از لب سمت راست صورت رو چونه
باید وزن عنصرای تو تابلو رو دو طرف یکی میکردم دیگه اینطوری شد ظاهر و باطن

آسیه چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:18

رمز

کامنتاتو چک کن گذاشتم ...

نرگس چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:15

حل شد ایراد از گیرنده بود نه فرستنده :دی

بله بله بله :)

نرگس چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:07

اون آقاهه ، دانلود میشه ولی ارور میده !
واسه بقیه هم اینجوری ه یا من به فکر راه چاره باشم ؟

کامنتاتو چک کردی؟
رمزشو زدی؟
من امتحان کردم درست بودا

لیدا چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 17:59

احساس خنگی بهم دست داد
چجوری میشه متوجه چهره شد؟

یه چشم داره
اونطرف ابرو و بینی و لب پیوسته شده

ولی اون دایره ی پایین که در واقع اشتراک برخود سه تا دایره ست و نشونه ی سه تا خال که تقریبا همون جاها قرار داره تو صورت خواهرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.