خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

666

من میخواستم برم اوّل راهنمایی که خواهرم قبول شد دانشگاه و داداشم ازدواج کرد؛ آقامم که میرفت این ور و اون ور. دیگه خیلی وقتا من بودم و مامانم، خیلی تنها بودم. از اون موقع شروع شد بیشتز از قبل تو خود فرو رفتنم ...


+ من دارم فوتبال میبینم؟ باور کنید نه؛ امشب تنها تر از اینم که فوتبال ببینم و هیجانش رو از خونه ی همسایه ها بشنوم

نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه دوشنبه 23 تیر 1393 ساعت 19:33

تنهایی خوب نیست ولی گاهی لازمه...

الان گذشته اون موقع ها...میشه از اون لاک تو خود فرو رفتن در اومد...

آره دیگه خانم دکتر لاموجود که باشه تنهایی لازمه

گذشته اون موقع ها، اما شرایط فرق چندانی نداره

saeed دوشنبه 23 تیر 1393 ساعت 01:21 http://www.saeedproject.com

ممنون از مطالب خوبتون

قابل شما رو نداشت برادر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.