ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
وقتی واسه کسی بت میسازی... نه اصلا وقتی میبینی چیزی برای کسی بت شده، اگه اون کس برات مهمه، کمک کن که بعد از شکستن اون بت، یه چیزی داشته باشه که بهش دل ببنده ... این اصل قصه ی سردی و ناامیدیه ...
+ دانشگاه واسه خیلیا بت میشه، اما خوب، وقتی بهش میرسن اونقدری سن دارن که بعد شکسته شدنش زود خودشونو جمع و جور کنن؛ اما بت ساختن واسه یه بچه ی 14 ساله ... قصه خیلی عوض میشه ...
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﺴﻲ ﺑﺘﺶ ﺷﻜﺴﺖ ﻗﻂﻌﺎ ﭼﻴﺰاﻳﻲ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺎﺭﻩ ﻛﻪ ﻗﺒﻼ ﻧﻤﻴﺪﻳﺪﻩ اﻭﻧﺎ ﺭﻭ...
ابراهیم وقتی بت شکست که براش جایگزین خوبی واهس ارائه به مردم داشت ...