نه دیگه یه خوبی داره که هر چیزی فصلش میشه عمه میفرسته تهران واسه دخترش... به مامان اینا میگم یاد بگیرن بفرستن که بی نصیب نمونیم... نفرستن دختر عمه خفت میشه سهم اونو کش میرم
اون یه اذت دیگه داره ولی خوب چون کاچی به از هیچه منم شریک میشم از این به بعد باهاتون
قبوله
ببینیم و تعریف کنیم
نه دیگه یه خوبی داره که هر چیزی فصلش میشه عمه میفرسته تهران واسه دخترش...
به مامان اینا میگم یاد بگیرن بفرستن که بی نصیب نمونیم...
نفرستن دختر عمه خفت میشه سهم اونو کش میرم
اون یه اذت دیگه داره ولی خوب چون کاچی به از هیچه منم شریک میشم از این به بعد باهاتون
اتفاقا چند روز پیش حرفم با مشترک همین بود...
میگفتم میوه هایی ما داریم که شما ندارین...
واقعا ما تو نعمتی هستیم که پایتخت نشینا ندارن...
یه سال که اومدی اینجا دلت تنگ شد تازه عمق فاجعه رو حس میکنی
تابستون هست و میوهاش
میدونی چند وقته انگور ولایتو نخوردم؟
یا توت پا درختی؟
یا چاغاله بادوم و زردآلو؟
یا ....
اصن اینا همه ش بغض و دلتنگیه :(
حیاط دیگه؟؟؟
نوش جان ...
من در حیات، یعنی من زنده باشم
سالی که من زنده نباشم تابستونش که دیه معلومه نمیتونم زردآلو بخورم