خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

731

بجان زنده دلان سعدیا که ملک وجود ... بیخیال، این همشهری ما هم نفسش از جای گرم در میومده؛ منم اون باغ و گلستون خونه م بود و کل زندگیمو دور دنیا چرخیده بودم از زور پولداری، از این قشنگ تر پند اخلاقی میدادم!


+ صدای خودم دیفالت یه کم بالاست اما ... از داد متنفرم ...

نظرات 3 + ارسال نظر
گچ رنگی شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 10:40

صدای من همیشه تن پایین بوده!
خیلی وقتا مجبورم به داد متوسل شم
ولی کلا از داد بدم میاد

گچ رنگی هم اسم خوبیه ها
خوشمان آمد

داد کلاً چیز بیخودیه میدونم

آسیه جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 23:26

تن صدای منم همین جوری بلنده...

گاهی داد لازمه...لازم...

از اون گاهیا ولی من بیزارم
خیلی دیر و سخت صدام در میاد
خیلی دیر

لیدا جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 22:35

دعوا شده؟

والا چی بگم ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.