برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود ... برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود ... در این سرداب ظلمت نور راهی بود ... در این اندوه غربت سرپناهی بود ... / حبیب محبیان / کسی حالم نمیپرسه
+ یادم نمیاد آخرین بار کی و کِی اسممو صدا زده ...