خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

779

یادمه یه زمانی ناخوش از بی معرفتی رفقا که میشدم، کل فون بوکم رو پاک میکردم و خیالم راحت بود که خیلیا تو یه ماه اول برمیگردن.  حالا اما ماه هاست که رو این گوشیم فقط یه شماره ذخیره دارم!


+ والا چی بگم. آدما باشن و نباشن دردن. نه همیشه، اما هستن

نظرات 3 + ارسال نظر
آسیه سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 13:03

کاااااااااااااااااااش من فقط یه شماره سیو داشتم...
بخدا گوشت خاموش و اعصابت راحته...
438 مخاطب دارم...بخون برو جلو وضعیت من چیه...

همین الآن یه مزاحم تلفنی داشتم از شیراز، 917 بود. دو تا پسر بی ادب بودن
بماند
ولی از بوم افتادن کلاً بده، این ور و اون ور زیاد فرقی نداره

آناهیتا سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 01:45

چه روش باحالی دلم خواس امتحانش کنم
ولی مشکل اینجاس که خودم دلم واسشون تنگ میشه...

دل منم واسه خیلی رفقام تنگ میشه
اما خیلیاشون حتی حال جواب دادن یه پیامک ساده رو دیگه ندارن
سادکردنشون پیشکش
کاش حداقل جواب سلام آدمو میدادن

ﺁﺳﻴﻪ سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 01:01

ﺩﺭ اﻭﻟﻴﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻴﺎﻡ ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ...

ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺮﻡ ﺷﻠﻮﻍ ﺷﺪﻩ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ...

آره میدونم :)
جات که خالیه ولی دنیای واقعی به مراتب واجب تره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.