خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

783

این کتابی ست که مخنسان را مرد کندو مردان را شیر کند و شیرمردان را فرد کند و فردان را عین درد کند. و چگونه عین درد نگرداند که هرکه این کتاب را چنان که شرطست برخواند، آگاه گردد که آنچه درد بوده است در جان های ایشان که این چنین کارها و از این شیوه سخن ها از دل ایشان به صحرا آمده است.


+ 5سال گذشت و من دوباره تذکرة الاولیاء میخوانم

نظرات 3 + ارسال نظر
آسیه چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 21:22

اوهوم نخوندم

خب کتابا رو باید بخرم...درد به رفتن بیرون و خریدنش هست که من نمیتونم...

بخونش حتما حتما حتما

ﺁﺳﻴﻪ چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 14:46

ﺧﺐ ﻣﻦ اﻳﺮاﺩﻡ ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﭼﻴﻪ???
اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻆﻪ ﻣﻌﻨﻴﺶ ﺭﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻢ...ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﭘﺮﺩاﺯﺷﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻭﻟﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﺩﺑﻴﺎﺕ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭﻱ ﺧﺎﺹ ﺩاﺭﻥ ﺑﺮاﻡ ﺳﺨﺘﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﭘﺮﺩاﺯﺷﺶ ﻛﻨﻢ...اﺗﻮﻣﺎﺗﻴﻚ ﺫﻫﻨﻢ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻧﻮﻉ ﺑﻴﺎﻥ و ﻧﻮﺷﺘﺎﺭﺵ ﻣﻴﺸﻪ و ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﻣﻌﻨﻲ ﺭﻭ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻢ...
ﻭاﺳﻪ ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﺑﺪﻡ ﻣﻴﺎﺩ...
ﻣﻤﻜﻨﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﻭﻟﻲ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺁﺑﻜﻲ ﻛﻪ ﻫﻴﭽﻲ اﺯﺵ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻧﻜﺮﺩﻡ...

خوب میدونی مساله چیه؛ این کتاب تک تک جمله هاش حدا از همه. یعنی شما لازم نیست یه پاراگراف یا یه ماجرا رو متوجه بشی چون اصلا چیزی که اسمش پاراگراف یا سیر داستانی باشه نداره.
حتماً بخونش محشره

+ من چندتا کتاب بهت گفتم هیچکدومو نخوندیا! اون کتاب دکتر شهیدی رو هیمن روزا که سرت خلوته بخون دیگه دیر میشه

ﺁﺳﻴﻪ سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 21:40

ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺭﺷﺘﻪ اﻱ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﻛﻪ اﺩﺑﻴﺎﺗﺶ ﺳﺨﺘﻪ و ﺷﺴﺘﻪ و ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻴﻢ و ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺘﻮﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﻼﻗﻪ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻭﻟﻲ ﺫﺭﻩ اﻱ ﻋﻼﻗﻪ ﻧﺪاﺭﻡ...

ادبیات تذکرة الاولیا سخت و سکشته و اینا یی که میگی نیستا
خیلی کتاب خوبیه
اصن حرف نداره
بعدم تو اصل حرفو بگیر، به ادبیاتش چیکار داری. متن قانونگذاری نیست که یه واو معنیشو بترکونه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.