خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

787

عاغا بعضی محدودیتا آدمو حریص میکنه به شکستنش؛ عین بچه ی آدم میخواستم رمان لولیتای ناباکوف رو بخونم، یه سایتی هم دمش گرم ترجمه بدون سانسور مطلقشو گذاشته، اما هم کلیک راست صفحه رو بسته، هم ذخیره از هر راه دیگه. این شد که بنده م خیلی شیک دارم تک تک پارتاشو ضمن مطالعه، کپچر میکنم و خیلی مرتب و منظّم کتابشو با فرمت جِی پی جی به زودی ارائه میدم هب علاقه مندانِ گرام!


+ حوصله داشتن کلاً چیز خوبیه :دی

نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 21:17

افرین به این همه حوصله

من که نخوندم ولی انطوری که توضیح دادم خیلی باید مورد اخلاقی داشته باشه
ولی خب رمان خیلی معروفیه اینجوری که خوندم

آناهیتا چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 17:54

به نظرم ارزش وقت گذاشتنو نداره.
خیلی اعصاب خورد کنه و پر از انرژی منفی

خوندیش؟
من دیروز یمدون انقلاب دیدمش تو بساط این دست فروشا تاحالا اسمشم نشنیده بودم حتی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.