خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

796

گیرم که کسی هم بود؛ چی میشد؟ میشستم این آیه های یأس عمومی رو به صورت کاملاً خصوصی واسه اون میگفتم و حااشو از خودم خرابتر میکردم که یه کسی تو زندگیش داره که انقدر حالش خرابه. خدا رو شکر تو این یه فلم تکلیف روشنه. آدم نباید خودخواه و احمق باشه. گاهی میشم اما سعی میکنم به خودم بگم خفه شه


+ تا کی حرف حرف حرف؟ یه وقتا آدم از نالیدن هم خسته میشه. ناله کنه که چی بشه؟ نه خدایی چی بشه؟ هیچی نمیشه ... بجون خودم نه عصبی ام نه ناآروم. وقتایی که اینطوری حرف میزنم در اوج آرامشم. کلاً آدمی ام که با زدن تو دهن خودم حال میکنم :/

نظرات 2 + ارسال نظر
ﺁﺳﻴﻪ شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 16:07

اﺯ اﻳﻦ ﺩﻳﺪ ﺁﺭﻩ...
ﻣﻨﻆﻮﺭﻡ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻓﻲ ﺑﺎﺷﻪ...

اﻭﻥ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻲ ﺭﻭ ﻛﻼ ﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ و ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪاﺭﻡ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ...

الآن مغزم نمیکشه دو سه بار خوندم نفهمیدم چی نوشتی تعطیله مغزم

ﺁﺳﻴﻪ شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 01:14

ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻲ...
اﻳﻦ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ و ﻓﻬﻢ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻠﺖ ﺩاﺭﻩ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺘﺖ...

فکرنمیکنم
از خودخواهی بیزام
از اینکه میگن فلان پسر مشکل داره براش یکی رو بگیریم درست بشه
درست نمیشه ولی
فقط یکی دیگه رو بدبخت میکنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.