خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

800

ضلع غربی: آشپزخونه کوچیکه و دو تا یخچال توش جا نمیشه. حالا اینکه دو نفر آدم واسه چی دوتا یخچال دارن مهم نیست. یخچال 70-80سانتی کمده و بینشون یه بالش و پتو افتاده. دراور اونطرف یخچاله و بینشون یه کوه لباس مچاله شده و رو هم ریخته . جلوش هم ساک سفرمون هنوز افتاده و یه مشت لباس بهم ریخته کنارشه. روی دراور و جلوی آینه هم تعریف چندانی نداره. بعد از دراور کیسه و آخر هم میز منه. روی کیس و پشت و زیر  و روی میزم که اوضاش داغونه


+ خوبیه بعضی دیوارا اینه که تموم میشه و امتداد نداره!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.