خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

813

نمیدونم این یه مثل معروفه یا از این جمله های من درآوردی بچگیم. اما گاهی میشه که میگم من با فلانی حاضر نیستم حتی تو بهشت برم!


+ الآن این حس رو دارم: جایی رو دوست داشتم اما توی صف دیدنش، بعد از آدمی وایسادم که احترام اونجا رو نگه نداشت ... من از دزدا متنفرم

نظرات 2 + ارسال نظر
sevda چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 18:07

اگه منظورت اون چیزی باشه که تو فکر منه فک کنم قبل اون ادم وایساده بودی

...

آسیه سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 19:34

هیچی نفهمیدم...
اونم مثل هست...

خوب راجع به همون مثل بود دیگه؛ فهمیدی که چرا میگی نفهمیدم؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.