خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

849

انقدر دلم میخواست یه دوستی بود که حتی اگه نزدیکم بود گاهی برا هم نامه مینوشتیم ... یاد قدیما افتادم؛ کارت تبریک عید دختر عمه م تو خرداد میرسید ولی چقدر رسیدنش شور و شعف میاورد به خونه مون. خودم و پسرخواهرم هم نامه و نقاشی واسه هم پست میکردیم. حتی شانس نداریم یه مری باشه که بعد از مردن بالا سرمون برسه ...


+ یادم رفت چی میخواستم بگم ... راستی این شعارِ " دیده میشوید " مال کجا بود؟ هرچی فکرکردم یادم نیومد!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.