خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

868

این آهنگ رو شنیدم تو یه وبلاگ، با یه مطلب که هیچی هم ازش نفهمیدم اما بد رفت تو مخم. دلم گرفت یه هو، تقریباً در حد خیلی، نه حتی، در حد خیلی خیلی ...


+ خیلی وقت بود  این رو ندیده بودم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
آسیه سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 19:24

یه زمانی قرار بود این صفحه برام پر بشه ولی نشد...
هر بار برم سراغش نگاش میکنم...

دور از جونت
آدمای با خیر و برکت هرچی هم تو این دنیا باشن بازم کمه

ولی من اگه میتونستم به اون روزی که خودت میدونی برگردم حتما برمیگشتم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.