خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

871

دیروز که داشتم گرد گیری میکردم، عینک جناب خواهر رو تو دکور دیدم که شیشه ش یه لایه زخیم گرد و غبار گرفته. تنها چیزی که پاک نکردم همون بود. انگاری باهام حرف میزد ...


+ دلم واسه حوصله م تنگ شده. آرامش این روزام بیشتر از خستگیه. شایدم ... نگم مردگی بهتره

نظرات 1 + ارسال نظر
آسیه سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 19:40

چیا میگفت؟

یه حسی بهم داد
نمیدونم چطوری بیانش کنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.