دلم نور میخواست اما ... از خونه که زدم بیرون ابر و غبار خورشید رو پوشونده بود ... هیچ وقت از بغض یا با بغض نوشتن رو دوست نداشتم ... از این وقتای بی دلیل متنفرم، متنفرم، متنفرم ...
+ من یک کبوتر نیستم ... باورکن!
اینجا هم چند روزیه که از 2 ظهر به بعد همچین هوا ابری میشه که فکر میکنی خورشید گرفتگی شده...شهر تاریک تاریک میشه و حس تو قلب پاییز بودن بهت دست میده...
از پاییز بیزارمترجیح میدادم همیشه زمستون بود
اینجا هم چند روزیه که از 2 ظهر به بعد همچین هوا ابری میشه که فکر میکنی خورشید گرفتگی شده...شهر تاریک تاریک میشه و حس تو قلب پاییز بودن بهت دست میده...
از پاییز بیزارم
ترجیح میدادم همیشه زمستون بود