خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

893

راستش ریسک عواقبش رو به جون خریدم و از جناب خواهر خواستم هرشب قبل از ساعت10 بهم یادآوری کنه که یه ساعت زبان بخونم


+ وقتی از حرکت زندگی میگیرم که ساکن باشم. شاید چون هروقت حرکت کردم، دنیا رو ساکن دیدم!

نظرات 1 + ارسال نظر
ﺁﺳﻴﻪ یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 11:35

ﻣﺘﻮﻧﺴﺘﻲ اﻳﻦ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﺭﻭ اﺯ ﮔﻮﺷﻴﺘﻢ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﻨﻲ...

تو فکرمیکنی من حالم خوبه؟
یه کلمه حرف زدم شاید یادش بیاد منم تو خونه هستم و گاهی فکرکنه ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.