خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

919

توی این ده پونزده سال، شاید اندازه انگشتای دوتا دست دروغ نگفته م. اما از همین چندتا، مثل سگ پشیمونم. البته اگه شماره م رو نشناسی و پاک کرده باشی حق داری. خراب کردم. خیلی. میدونم. نمیتونم بگم حلالم کنید چون بهتون حق میدم. شرمندم. که شرمندگی هم دردی رو دوا نمیکنه. ببخشید مزاحم شدم. ببخشید سلام نکردم. خداحافظ ...


+ فقط از یه چیز ناراحتم. چرا گذاشتم کار به اینجا برسه که ندونم چه کنم که حداقل اینقدر عذاب نکشم. با یه پیامک، نمیتونم حتی یه قطره از آب رفته و آبروی ریخته رو جبران کنم

نظرات 4 + ارسال نظر
sevda چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 15:15

الان اگه بگم کاش یه جو از شعور تو رو اون کسی که منو از زندگی عقب انداخت هم داشت حسود میشم عایا؟؟!!!

کلاً قصه ها از زمین تا آسمون فرق داره سِودا

خواستی حاضرم برات تک تک بشمرم

آسیه چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 00:18

دوست بوده یا آشنا؟

دوست

یه بار دیگه م بهش پیام دادم جوابمو نداد. این بارم جواب نداد. وقتی یکی از کاری که کرده پشیمونه و اینطوری رو راست میگه شاید خیلی دیگه بغض پشتشه که حتی یه جواب خشک و خالی نمیدن به طرف
خب من حق میدم
هرچقدرم مجبور بودم نباید اون حرفو میزدم :(

sevda سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 23:49

چی سلام نکردی؟چی خداحافظ؟
من دارم گیج میشم
چرا یهویی؟

+گرچه ک چه اینجا باشی چه نباشی دعای من پشتته وقتی روبروی ضریح وایمیسم...مواظب خودت باش

این متن یه پیامک بود

+ ممنون ...

mahshid سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 23:18

ممنون که سر میزنی.. من هم سر میزنم و مثل اینکه این روز ها مشعله داری حسابی

مشغله داریم تا مشغله
بعضیاش فقط اشغال میکنه زمان و ذهن رو، اما بعضیاش آشغاله ...

منم ممنون :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.