خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

928

یاد اوّلین باری که از یه افغانی بدم اومد افتادم. تو اتوبوس واحد داشتم از تجریش می اومدم خونه خواهرم، گمونم دبیرستانی بودم، خسته و داغون. اتوبوس هم شلوغ. یه ایستگاه یه افغانی با کیف سامسونت و کت و شلوار سوار شد و با موبایلم حرف میزد. چند تا ایستگاه بعدش، یه آقای مسنّی پیاده شد و تا من اومدم بشینم این جناب کت شلواری خودشو ول داد رو صندلی. دلم میخواس هرچی بد وبیراه بلدم نثار وجود نحسش کنم


+ صدای دعوا میاد از یکی از برجای کناری. باد داره صدا رو میاره. اوّل یه زن بود که جیغ و داد رو با هم قاتی کرده بود و حالا یه مرد و بعد صدای در و باز داد ...

نظرات 2 + ارسال نظر
ﺁﺳﻴﻪ یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 02:23 http://a30pa30.persianblog.ir

ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺧﺪا اﺯ اﻓﻐﺎﻧﻲ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺧﻮﺷﻢ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ...ﺣﺘﻲ ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻳﻜﻴﺸﻮﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﺣﻘﻢ ﻟﻂﻔﻲ ﺭﻭا ﺩاﺷﺖ...

اﻣﺎﻥ اﺯ اﻳﻦ ﺑﺤﺜﺎی ﺟﻨﺠﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺸﻪ...

بحث ... تا وقتی من مهم تر از حق و انصاف باشه این چیزا هم هست

admin یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 00:35 http://pam-tr.blogsky.com

سلام
جالب بود
اگه مایلید یه سر به وبلاگ ما هم بزنید نظر فراموش نشه
می تونیم با هم تبادل لینک داشته باشیم موافق بودی خبرم کن

علیکم السلام
کدومش جالب بود دقیقاً؟
افغانیه یا دعوا ؟


+ تبادل لینک؟ جسارتاً یه نگاه بنداز. من لینک دونی ندارم که تبادل لینک کنم. بخوامم کسی رو لینک کنم انقدر دوست و رفیقای خوب دارم اینجا که نوبت به امثال شما نمیرسه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.