خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

942

ساعت حدود 5 رسیدم خونه، در حالی که دوساعت تو مسیر برگشت بودم و از بس ذهنم پرت و پلا رفته بود، سه بار اشتباهی و دیر یا زود تو ایستگاه از متروپیاده شدم  :/


+ به ذهنم رسید بی هوا که بپرسم با شنیدن اسم گرگ چی به ذهنتون میرسه؛ میخوام بدونم اون چیزی که من میدونم، شمام میدونید ...

نظرات 11 + ارسال نظر
لیدا سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 16:11

اگه نقطه ی سفیدی ازش دیده بودم، میگفتم دیدم ....

چی بگم
متاسفم فقط ...

لیدا سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 10:59

مگه گرگ سیاهه؟

نه ولی تو بدون توضیح و خیلی مختصر مفید گفتی، منم برداشتم این بود که سیاه دیدی برادرشوهرو

خاکستری دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت 11:44 http://graymind72.blogfa.com/

تو جامعمون گرگ زیاد داریم البته بیشترشون تو لباس میش اند حس خوبی بهش ندارم

اوووه
اصن این که اصل حرفه ...

a-8-a دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت 00:54

طعمه گرگ مرگه :\

طعمه یا توبه ؟

+ میدونستی کامنت تو، میانگین تعداد کامنتای هر پست این وبلاگ رو به 2 رسوند؟ یعنی این کامنت 1890اُمین کامنت این وبلاگ با 945 پست بود. تا امروز همیشه تعداد کامنتا کمتر از 2برابر بود

آناهیتا یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 22:34

گرگ؟
هوم...
آزاد و وحشی.... تحت هیچ شرایطی زیر بار اسارت نمی ره و برای رسیدن به هدفش همه کار می کنه. همه کار...

یه لحظه جس کردم داری یه پهلوون رو توصیف میکنی!
خیلی رویایی شد
گرگ خاکستریه به نظرم
هم خودش، هم شخصیتش :)

لیدا یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 17:52

برادر شوهر خودمو گرفتم
اگرنه برادر من هم برادر شوهر هست و ماهه ...

چی بگم والا ...
کلاً به نظرم آدما خاکستری هستن
خوبی و بدی دارن دیگه

mahshid یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 14:17

ba gorg asan yade chize badi nemioftam
hese khubi behesh daram
masalan shayad yade jazabiat
are hamoon jazabiat. jazabiate vahshiane.. doos daramesh

گرگ خیلی دوس داشتنیه. منم خیلی خوشم میاد ازش.

تو یکی از پست حدیدا میگم چی تو فکرم بود در موردش ...

divaar یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 12:21

گرگ مفهوم بد و خشنی رو به ذهنم نیاورده هیچ وقت. یه چیزی مث اتحاد و گروه میاد تو خاطرم.

اتحاد و گروه هم جالب بود

+ میدونستی اگه گرسنه باشن و غذا گیرشون نیاد، همین گروه، ضعیف ترین عضوشون رو میکشن و میخورن؟!

لیدا شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 20:18

این اتفاق برای من جلوی مغازه ها میفته
دارم دنبال یه مغازه میگردم، اما انقدر ذهنم درگیره که رد میکنم و باید برگردم
البته توی مترو و اتوبوس هم پیش اومده ...

جواب سوالت: برادر شوهر ...

گرگ یعنی برادر شوهر؟ خیلی باحال بود :))
من برادر شوهرِ زن داداشمم ولی خدایی گرگ نیستم خیلی هم منو دوس داره زن داداشم :(

آسیه شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 19:07

فقط درندگی و حمله...

خب اینم هس. بذا اگه کس دیگه جواب سوالمو نداد میگم چیزی که تو ذهنمه رو :)
ممنون از مشارکت حضرت عالی

مهدی شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 18:08 http://wiper.persianblog.ir/

وب خوبی داری به ما هم سری بزن کدهای وبلاگ نویسی میدم

لازم شد باشه

ضمنا من زیاد با توصیف خوب و بد موافق نیستم در مورد اینجا
وبه
فقط همین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.