خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

963

دیدم چند دقیقه وقته تا برم دانشکده، گفتم بیام یه سر اینجا. یه هو دلم خواست چیزای متفرقه مربوط به معماری رو از بیخ و بن حذف کنم. فقط اتوکد و مکس رو رو سیستم نگه داشتم و همین.


+ روز دوّم دفاع های دانشکده، عکس، فیلم، کف، سوت، گل، شیرینی، هدیه حتی؛ اصن غبطه خوردم ما چقدر غریب و مظلوم بودیم شنبه!

نظرات 1 + ارسال نظر
آسمون جل دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 18:33

بودم حتما میومدم...

دفاع خودمم همین جوری بود...خودم استاتید و مدیرگروه...یکی رو قصر/قسر در رفتم و یکی دیگه رو تنهایی حاضر شدم تو اتاق مدیرگروه بدون وجود هیچ آشنایی...

لطف دارید شما
خب شما گمونم اینطوری که گفتید چندتا دفاع دارید، پروژه کارشناسیه کارتون. ما فقط یه دفاع رسمی داریم دقیقاً عین فوق لیسانس که داورا میان و استاد مشاور و رئیس گروه. جلسه هم عمومیه و معمولا دوست و رفیق و آشنا رو دعوت میکنن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.