خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

966

گمونم حقم بود یه هفته استراحت مطلق داشته باشم بدون درگیری ذهنی اما نشد. در واقع امروز تنها روز آرامش محضه . حیف شد.


+ میشه لطفا یه پالس مثبت؟!

نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه جمعه 28 شهریور 1393 ساعت 18:52

وقتی منفی باشی پس پالس مثبتی نمیتونی ساطع کنی واسه کسی...
خودمو گفتم...

اختیار دارید
شما و سایر دوستان اینجا حضورتون پالس مثبته

لیدا سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 19:15

خب، قطعا دفاع از پایان نامه، یه نقطه عطف تو زندگیته. از اونهمه بی انگیزگی و خستگی رها شدی شکر خدا.
الان خودت هم داری به ادامه تحصیل فکر میکنی و این یعنی یه گام به جلو.
چند تا موقعیت کاری برات پیش اومده و این یعنی امید بیشتر.
گذشته رو با همه ی بدیهاش، یه بخش از زندگیت بدون. نمیتونم بگم بریزش دور، چون هرچقدر هم آدم با اراده باشه و بهشون فکر نکنه، یه وقتایی باز فکرشون میاد سراغ آدم، اما فکر کن که همشون تجربه بودن، هرچند همشون تلخ بودن، اما تو رو بزرگترت کردن.
امــــــــــــــــــــروز اولیــــــــــــــــــــن روز از بقیــــــــــــــــه ی عمرتـــــــــــــــــــه. پس دستتو بزن به زانو و یه یا علی بگو و پاشو




+ آباجی کم پیدو شدیا ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.