خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

974

الآن نسبتاً آخرشه؛ اینترنت نه، نوشتن نه، خوندن نه، دیدن و شنیدن نه، ورق نه، رفیق که زنگ زد و گفت نه، دیگه دیگه دیگه، چیز دیگه ای سراغ ندارم که ببینم آره یا نه.


+ اینکه به یکی یه چیزی بگی، بعد حتی فکرنکنی اگه نمیشه یا نمیتونی، بهش بگی که منتظر نمونه، گمون نکنم انتظار زیادی باشه :/

نظرات 1 + ارسال نظر
آسیه جمعه 28 شهریور 1393 ساعت 18:37

نفهمیدم...

یعنی حوصله هیچی رو ندارم ذهنم نمیتونم تمرکز کنه رو چیزی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.