خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

994

اون شبا که مشغول پایان نامه بود ذهنم و دیر میخوابیدم، یه عکس گرفته بودم پنجره های شهرک و نورای رنگی رنگی پشتشون که فکرمیکردم کادر خوبی باشه. گذشت تا امشب به عنوان اولین پست اینستاگرامیم شیرش کردم ...


+ عاغا بجون خودم هنوزم وب گردی و وبلاگ نویسی رو با این گوشی قدیمیه بیشتر میپسندم

نظرات 2 + ارسال نظر
mahshid جمعه 4 مهر 1393 ساعت 14:21

Nemishe did?

البته که میشه
یوزرو میذارم برات تو بلاگت :)

فرزانه جمعه 4 مهر 1393 ساعت 13:17

پس خریدی؟؟
مبارکه

خواهرم خرید، من صاحب گوشی قبلیش شدم.
فعلاً دیدم بهتره خودم نخرم تا یه کم وضع مالی روبراه بشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.