خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

987

وقتی این رو دیدم رفتم به گذشته. اون زمانا که حرف خیلی زیادتر بود ازش. حرف اون آدمی که از کارمندی بانک کشاورزی تو کرج و با یه وام 60ملیونی، تو سن 29سالگی رسید به جایی که جزو مولتی میلیاردرای ایران شد و چون حق حساب یه عده رو کم و زیاد کرد، کلّه پا شد ...


+ نمیدونم چقدر سندیت داره اون داستان که میگفتن شرکت بنز یا بی ام و، کسی رو که تونسته بود بهترین سیستم امنیتیشون رو شکست بده و یه ماشین بدزده رو استخدام کردن تا از نبوغش استفاده کنن. ولی خب. من اگه بودم، جبران مجازات یه تخلف رو استفاده از تخصص و ذکاوت طرف تعیین میکردم. نه فقط یازده سال انداختنش تو یه اتاق!

نظرات 1 + ارسال نظر
آسیه یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 18:07

زندانش زندان معمولی نبود...
ایشون زندان غیرانتفاعی بودن همه امکانات داشتن مفت میخوردن و میگشتن...

مطمئن باش از عقل و فکر اینا استفاده میشه ولی جایی درز نمیکنه...

نمیدونی چقدر دوس داشتم میشد بهش وصل بشم حالا که اومده بیرون ازش چیز یاد بگیرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.