خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

970

گاهی میشه که خسته م ولی دوس ندارم بخوابم یا استراحت کنم؛ دوست دارم انقدر ادامه بدم تا از پا بیفتم. اما وجود همچین کاری رو ندارم؛ همیشه وسط راه میبرم و کوتاه میام. یعنی من اینقدر ضعیفم ...


+ فایرفاکس رو که دیدید وقتی آخرین تب رو میبندید، خود به خود کل براوزر بسته میشه؛ اپرا اینطوری نیس. حالا من: یه تب باز میکنم و تب خالی قبلی رو میبندم، باز یه تب باز میکنم و تب خالی قبلی ور میبندم. این حرکتو مدام تکرار و تکرار و تکرار میکنم؛ عین دیوونه ها شدم

نظرات 4 + ارسال نظر
م سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 09:39

دردی که انسان را به سکوت وا می دارد
بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا می دارد
و انسان ها فقط به فریاد هم میرسند، نه به سکوت هم...

" فروغ فرخزاد "

خیلی خوب بود مثل همیشه به جا. ممنون خانم میم

ﺁﺳﻴﻪ شنبه 26 مهر 1393 ساعت 10:49

ﻣﮕﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﺯاﺭﻱ ﻫﺴﺖ???

ﻓﺎﻳﺮ ﻓﺎﻛﺲ ﻣﻦ اﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ...

خود آزار؟ میزنه به سرم خب چه کنم؟ عین یه تیک عصبی ...

shokoofeh شنبه 26 مهر 1393 ساعت 01:31 http://shokoofeh-bahari71.blogsky.com

نه عزیییییزم.... شما فقط میزان خودمهم پنداری خونت اومده پایین.رسیدگی کن انشالا درست میشه ;)

+این تنها کاریه که ازت برمیاد...

:/

گچ رنگی جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:44

گاهی میشه که میرم واسه یه ربع ساعت قدم بزنم،ولی بعد نمی تونم بس کنم،اونقدر توحیاط راه میرم که مجبور میشم واسه بالارفتن از پله ها آویزون نرده اش شم!
بعضی وقتا...وقتایی که سرم پر از خیال میشه!
راه رفتن آرومم می کنه باعث میشه تخلیه شم:)

جایی که خودت باشی و دیگران ولی به چشم نیای و بتونی مردم رو ببینی رو دوست دارم من واسه پیاده روی
عاشق تحلیل رفتار آدمام، حتی از روی تیپ و قیافه داستان زندگیشون رو واسه خودم تعریف کردن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.