خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

خورده ریزای یه ذهن اشباع

خرده ریزا دست و پا گیره، باید ریختشون بیرون تا دور و برت خلوت بشه

953

خواهرم رفت با خواهر بزرگه اینا هیئت، گفت شب میرم خونه شون ولی ۹.۵ برگشت. شام هم نخورده بود. بعدشم هیچی نخورد. پکر بود. هیچی نگفت ولی حتما یه چیزی شده. خیلی ضد حال خورده تابلو هست :/


+ دلم بدجور گرفته، خیلی بدجور... 

نظرات 2 + ارسال نظر
معصومه پنج‌شنبه 15 آبان 1393 ساعت 20:37 http://escape1981.blogsky.com

با خانواده زندگی می کنین!! فکرش و نمی کردم at all

من با خواهرم
زندگی مجردیه
خانواده ولایت هستن
اینجا هم عین دو تا هم خوابگاهی که فقط غذا خوردن و تمیزکاری خونه رو مشترکن هستیم تقریبا

آسیه چهارشنبه 14 آبان 1393 ساعت 01:48

امان از این حال گرفتنا...

آره واقعاً

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.