یاد پست 210 دور رفت افتادم امروز؛ یعنی همه ش این تو ذهنمه از صبح که تو شرکت گفتم منو تو کار اجرا ببرید و جواب شنیدم تو روحیه ت به درد اجرا نمیخوره و بشین همین کار خودتو بکن ...
+ چی بگم که نگفتن بهتره؛ اصن بهترم که نباشه، سوال اینه که اصن چی میتونم بگم؟!
با این پستتون یاد یه خاطره دیگه هم افتادم ... با معاونت توسعه و ... مصاحبه داشتم به من گفت تو به درد این جا نمی خوری آدم درون گرایی هستی و نمی تونی با دیگران ارتباط برقرار کنی....
1 ماه و نیم بعد که از دست اون و نفر بعدی جایزه رو گرفتم گفتن ما مخالف اومدنت بودیم و حالا....
با این پستتون یاد یه خاطره دیگه هم افتادم ...
با معاونت توسعه و ... مصاحبه داشتم
به من گفت تو به درد این جا نمی خوری آدم درون گرایی هستی و نمی تونی با دیگران ارتباط برقرار کنی....
1 ماه و نیم بعد که از دست اون و نفر بعدی جایزه رو گرفتم گفتن ما مخالف اومدنت بودیم و حالا....
خاطراتتون هم پارادوکسیکاله ها
ولی دست خوش داری اساسی
یادم رو یه پروژه ای کار می کردم به مدیرم گفتم فلانیا خیلی بی اخلاقن تو کار من با اونا کار نمی کنم....
خیلی خونسرد به من گفت توی بازرگانی نمی خواد به اخلاق کار داشته باشی...
اون روز به نظرم خیلی حرف مزخرفی بود ...
بکسال بعد فهمیدم برای چی پست معاونت بازرگانی و داشت و صد البته مزخرف نمی گفت
دقیقا موضع من همینه
من میخوام تو فاز اجرا باشم چون هم علاقه دارم و هم میبینم حیلی تو کارا از زیر و بمش میکشن همین آدمایی که به قول خودشون اهل کارن!
بعله
توش خودمونو کشته
بیرونشم دیگرون رو نکشته که به اون دل خوش کنیم ...
مملکتو میگم