میشه قبل از اینکه یه وبلاگو حذف کنید، به خواننده اش احترام بذارید و یه هفته زودتر بگید. بابا بخدا اینجا دنیای مجازیه، اما آدماش واقعی هستن. روبوت نیستن
+ تو مسئول گلی هستی که اهلیش کردی، حتی اگه اون گل کاکتوس باشه!
می نویسم؛ می نویسی؛ می نویسد؛ می نویسیم؛ می نویسید؛ می نویسند
+ صرف فعل گفتن و شنیدن گُم شده تو دنیا گمونم!
دیگه دلواپس بودن واسم بسه ... دیگه بیهوده پیمودن واسم بسه ... زیادیم کرده پژمردن ... زیادیم کرده غم خوردن ... توی بیداد تنهایی ... در عین زندگی مردن / بازم مرحوم فرزین / عشق من
+ نمیدونستم آرش فرزین -داماد علی پروین - پسر همین جناب خواننده بوده! تو ویکیپدیاش دیدم الآن
تو مثل من زمستونی نداری ... که باشه لحظه ی چشم انتظاری ... گلدون خالی ندیدی ... نشسته زیر بارون ... گلای کاغذی داری تو گلدون ... / مرحوم فرزین / زمستون
+ گلای کاغذی هم ندارم تو گلدون. به مرگ خودم خاک خاکه، فقط خاک!
راستش دوست داشتم ولی امشب یکی بود که همینطوری الکی پیشش گریه میکردم و وقتی ازم میپرسید دِ آخه چه مرگته بگم هیچی، بگم نمیدونم، بگم دلم تنگه ... نیست به هر حال هیشکی
+ هیشکی؟ اگه هم هست نباید باشه. اینا تقاصه، باید پسشون داد، باید!
مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید میترسه؛ یکی از دلایلی که آدم بعد از بار اوّل میترسه و سخت دل میبنده اینه. بخصوص وقتی مار و مارگزیده هر دو خودش باشه ...
+ میخوام ببینی ... با لب خندون ... صبح فردا رو ... گریه نکن، گریه نکن، گریه نکن / مرحوم فرزین / گریه نکن
بالاخره یه اسم واسه شرکت پیدا کردم. حالا باید بیفتم دنبال کارای ثبت. گروه ساختمانی فیلان با مسئولیت محدود!
+ ما را رها کنید در این رنج بی حساب ...
بطالت رو به معنای واقع کلمه دارم به منصه ظهور میرسونم.
+ این پست رو سه بار و با سه ادبیات مختلف نوشتم و نتونستم ذخیره ش کنم. انقد که از خیرش گذشتم :/
یه پمپ چاه باز کنی، هفتصد هشتصد تومن. یه موتور دست دوم هم یک و نیم. کل سکه هام حدود 2 و سیصد میشه. یعنی پول دستکش و لباسکارم دارم تهش.
+ بعضی کارا یه من قوی میخواد که کاش داشتم. باهاش تو محله های دور و بر ما میشه ماهی 3-4تومن راحت آمد نه، درآمد داشت!
نمیشه اعداد رو بشناسی و ندونی واسه جلو رفتن، باید دونه دونه قدم برداری. کدوم عاقلی میگه چون که صد آید، یعنی از رو نود پریدی؟
+ الهی! از من آهی و از تو نگاهی! عمری آه در بساط نداشتم و اکنون جز آه در بساط ندارم ... دلم تنگ شده واسه خواجه عبدالله انصاری
عدد متقارنی مثل صد و هشتاد و یک رو به مراتب بیشتر از رُندای رِندی مثل صد و هشتاد دوست دارم
+ اشکال نداره اعتراف کنم که کاش صدوهشتاد درجه تغییر و فردایی که به خودمون وعده میدیم همیشه رو امروز میساختیم؟
اسپند دونه دونه، اسپند سی و سه دونه، بترکه چشم حسود و بیگونه
+ بوش تو راهرو پیچیده. یاد قدیما افتادم، مصرع بعدیشو خودم میگم: خاک بر سر زمونه :(
شانس ما نمیزنه یکی از این جایزه فیلان میلیونیا رو ببریم که با خیال راحت آلمانی خوندن و دوندگیای رفتنو پیگیر بشیم. کارم که خدا رو شکر هرچی درمیاد باید خرج کنیم، البته اگه بیاد!
+ که عشق عاسان نمود اول و بعدشم عین قبلش مشکل ها، والا :/
عاغا مشکل حل شد. تبلیغ جدید سن ایچ میگه همیشه یکی هست که میدونه چی دوست داری. الآن من فهمیدم چون هیچی دوست ندارم اینطوری شده که هیشکی نیست :))
+ آی بدم میاد از این وبلاگای بچه دبیرستانی تیریپ تنهایی و شکسن عشقی :پی
وقتی آدم لازنه یه حرکتی بزنه تو زندگیش، دو تا چیز لازمه: اول اینکه بدونه چیکار باید بکنه، دوم هم اینکه چطوری باید اون کارو بکنه. تازه این دوتا رو که بدونه قصه شروع میشه: جون داره واسش؟ یا نداره؟ یا هر چی دیگه!
+ قات زده مخم! هی مینویسم، پاک میکنن، از نو مینویسم و این دفعه حال پاک کردن هم ندارم. کاش یکی منو میبرد دکتر!
خودخواهی نعمت بزرگیه! اینو وقتی میفهمه آدم که میبینه چقدر زندگی کردن سخته درحالی که همیشه دیگران رو بخوای به خودت ترجیح بدی اما توان خیلی کارا رو نداری و از درون ترک برمیداری ...
+ میشه چشامو باز کنی؟ از ندیدنت خسته م خدا، از ندیدن تو هم خستم خودم!
من از زندگی میترسم؟ نه! من از مردن در حالی که زنده باشم میترسم. از مردن ِ زندگی میترسم، از زنده زنده مردن میترسم، از زندگیکردن یه مرده که خودم باشم میترسم. از گفتن چیزی که نمیفهمم میترسم. از بودن و نبودن میترسم. آره! من میترسم، خیلی میترسم ...
+ چرا دارم حنا خانم ِ ابی رو گوش میدم در حالی که هیچ سنحیتی نداره با حالم؟! نمیدونم!
باید موکدا و به ضرس قاطع عرض کنم که یکی از بزرگترین دستاوردهای بشر آبغوره بوده که در صورت عدم کشف و فراوریش، هیچ سالادی به طعمی که شایستگی خوردن داشته باشه نمیرسید. سوپ و این چیزا هم که جای خود داره :دی
+ بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمیشود ... بعله :پی
ایف یو گیو اِ لیتل لاو، یو کَن گِت اِ لیتل لاو آو یور اَون ...
+ اینو یهبزرگواری برام فرستاده بود؛ چون نمیدونستم کجا و چطور پیداش کنم و لینک بدم، خودم آپش کردم
و عاقبت سفره اعتکاف93 نیز برچیده شد و ما در این 3روز اگر به مناجات و دعا نرسیدیم و توشه عبادت برنگرفتیم، اما چون عطاری که در کنار عطرها، بوی خوش میگیرد، بوی خوش گرفتیم. در حاشیه نورانیت "ایام روشنی" خادم معتکفش بودیم و در کنار جوانان پاک دعوت شده، از این نورانیت به آرامش رسیدیم. التماس دعا. فلانی
+ خیلی دوست داشتم پیامکی که الآن برام اومد رو. باید یه جا ثبتش میکردم ...
من امروز این آهنگو واسه اولین بار شنیدم و شاید در شنیدن بهش خنثی بودم اما موزیک ویدئوش محشر بود؛ بخاطر انسانیتی که توش پیداست. به اینم کاری ندارم که جنبه تبلیغی و تجاری داشته و شاید در زندگی واقعی هیچ وقت آدمی در این سطح شهرت تن به انجام همچین کارایی نده
+... سو میک اِ ویش ... آی'ل میک ایت یور لایک یور بِرتدِی اِوری دِی ... آی بی یور گیفت ... گیو یو سامتینک گود تو سِلیبرِیت ... / بِرت دِی / کیتی پری
سال87 اولین بار بود معتکف شدم تو ولایت. البته تو اوج دوران عوضی بودن بودم متاسفانه و قدر ندونستم. از اون سال هر سال بودم بجز سال90 که استاد کلا اهل این فازا نبود و هرچی خواهش و تمنا کردم امتحانو زودتر ازم بگیره اما اصن راه نداد
+ یه مصرع میخواستم بگم یادم رفت. بدم میاد میپرن وسط فکرکردنم. من علاقه ای به مدیریت ندارم، جذابم نیست برام، عجبا :/
کلا تعارف که نداریم، ایام البیض از اون وقتاست که میشه زندگی رو به قبل و بعدش تقسیم کرد. حیف که بلد نیستم شخصاً حسشو حفظ کنم :/
+ شاید فشرده ترین بازه زمانی زندگیمو در پیش دارم این یک دو ماه ...
یه کارایی رو زمین نمیمونه، صاخابش یکی دیگه ست و خودش جورش میکنه. هرچی هم خطکشی شده ش بخوای بکنی قط از ریخت می افته.
+ چاق، لاغر، کوتاه، بلند ... تنها مساوات آفرینش، سایز روح آدماست.، چون سایز خداشون یکی بوده. هنوزم هست