-
999
یکشنبه 6 مهر 1393 12:50
یادم میاد مطلبی که تو پست قبلی گفتم رو قبلاً هم نوشته بودم یه جایی اما هرچی سرچ کردم تو این وبلاگ ندیدمش. اگه تکراری بود معذرت میخوام + 999! الآن تکلیف چیه؟ من که نمیخوام اینجا رو 4 رقمی کنم، نظر شما چیه؟
-
998
یکشنبه 6 مهر 1393 12:04
توی یه تحقیق روانشناسی که چند وقت پیش میخوندم نتایجش رو، نوشته بود 29سالگی نقطه اوج زندگی آدما از نظر روابط اجتماعیه که به طور میانگین حداقل 50 دوستیِ درست و حسابی برای هر کسی وجود داره که تو دوران تحصیل و کار و زندگی به وجود اومده. حالا من که عقبم الآن، چیکار کنم سه ساله این همه رفیق پیدا بشه؟ گمونم بهتره کنار بکشم و...
-
997
شنبه 5 مهر 1393 22:44
یادمه سال 85 هنوز یه ماه نگذشته بود از دانشگاه رفتنم که فهمیدم چقدر محیط دانشجویی رو دوس دارم، خب برعکس خیلیا که وقتی چیزی رو از دست میدنم قدرشو میدونن، تو این یه مورد همون روز اول فهمیدم چقدر خوبه دانشجو بودن. الآنم که هنوز یه ماه نشده دیگه دانشجو نیستم، واقعاً دلم واسه فقط حس کردنش تنگ شده ... + انقدر این سستیِ جسمی...
-
996
شنبه 5 مهر 1393 16:10
بدنم سست سسته؛ انگاری زیر یه بار سنگین بوده و دراومده، احساس کوفتگی نه، ولی انگاری اصلا هیچ اکسیژنی به سلولا نمیرسه و هیچ نفسی رد و بدل نمیشه + ... حتی مطمئن نیستم این توصیفا چقدر میتونه درست باشه!
-
995
جمعه 4 مهر 1393 19:10
خدایا توبه! نشستم تو اتاق، خواهرم صدام زده رفتم چایی بخورم میبینم موبایله ویبره میزنه، نگاش کردم دیدم تو وایبر پیام داده چاییت یخ کرد. بخدا یه چیزیش میشه! + الآن من سرمو بکوبم تو دیوار خوبه؟ نه فکرنکم جواب بده :/
-
994
جمعه 4 مهر 1393 05:20
اون شبا که مشغول پایان نامه بود ذهنم و دیر میخوابیدم، یه عکس گرفته بودم پنجره های شهرک و نورای رنگی رنگی پشتشون که فکرمیکردم کادر خوبی باشه. گذشت تا امشب به عنوان اولین پست اینستاگرامیم شیرش کردم ... + عاغا بجون خودم هنوزم وب گردی و وبلاگ نویسی رو با این گوشی قدیمیه بیشتر میپسندم
-
993
پنجشنبه 3 مهر 1393 13:30
فقط تو ایرانه که تیم ملی یه رشته میتونه بازیکنی داشته باشه که 6دوره تو بازیای آسیایی شرکت کرده باشه! یعنی در بدترین حالت 20ساله که بچه م یه نفس داره رکاب میزنه و هیشکی هم نیس جاشو بگیره + آبریزش و تب و گلودرد کم بود، سکسکه هم بهش اضافه شد :/
-
992
چهارشنبه 2 مهر 1393 17:43
تکنیک ریل تایم یعنی زمان فیلمریال دقیقاً برابر با زمان رخ دادن داستانش باشه که البته فیلم نامه ی قوی و ساخت جون داری لازم داره تا جواب بده. اینو گفتم که بگم یکی از بهترین فیلمایی که تو چند سال اخیر دیدم این بود که سبکشم همین ریل تایمه. لینک دانلودشم اینجا ست اگه دوست داشتید و پیشاپیش میگم که پشیمون نمیشید. + آمپول...
-
991
چهارشنبه 2 مهر 1393 09:55
دیروز که اونطوری منو کاشتن و نتونستم برم به کارام برسم، باید فکر اینجاشو میکرد که امروز سنگ رو یخ نشه وقتی تلفن میزنه و میگم نمیام + یه جا خوندم از کسی که حق خدا رو بجا نمیاره نباید توقع داشت واسه حق بنده خدا ارزش قائل بشه
-
990
سهشنبه 1 مهر 1393 13:30
از ساعت ده، یه لنگه پا وایسادم تا یه فلان فلان شده ای بیاد که برم خبرمرگم به کار و زندگیم برسم. بعد کلی تلفن و چونه، ساعت 12:15 گفته تا نیم ساعت دیگه اونجام. ش. رفتم نمازمو خوندم و اومدم، باز نیومدن. 1:15 تلفن زدم میگم کجایی مرد حسابی؟ میگه من امروز نمیام، بمون تا فلانی بیاد بعد برو! نیست که حقوق ماهی 2میلیون میدن و...
-
989
سهشنبه 1 مهر 1393 07:47
... و ماه بی شعور مهر، با گلو درد آغاز شد! + حاضرم قسم بخورم حتی همین سرماخوردگی ساده هم میتونه تو دلایل وقوعش، عوامل عصبی داشته باشه؛ مثلاً خیلی عیر طبیعیه که بگیم حتی گلبولای سفید ضعیف میشن تو این مواقع؟ بعید میدونم اینطور نباشه ...
-
988
دوشنبه 31 شهریور 1393 18:26
رو اعصابه شرکت. از صبح تا غروب. کاری نیست. وقت تلف میکنم تا شب بشه. خونه اگه بودم یه کم میشد حداقل زبانامو بخونم. اینطوری فقط صبح میرم و عصر با یه خستگی مفرط جسمی بر میگردم در حدی که هیچ کار دیگه ای نمیتونم انجام بدم. لعنت بهش. آدم بیگاری بده ولی بدونه یه چیزی داره بهش اضافه میشه صدبرابر راضی تره. وقت تلف کردن وقتی...
-
987
یکشنبه 30 شهریور 1393 14:36
میزند آبی بر آتش های دل، قطره قطره اشک لرزان خسته ام ... شهپر پرواز من آخر شکست، از نشستن ای رفیقان خسته ام ... ساغرم خالی ز می من تشنه کن، جرعه ای ای می پرستان خسته ام ... میچکد این اشک دردآلود من، از شب و این درد پنهان خسته ام ... / حبیب محبیان / خسته ام + بدنم سست سست شده. مثل کسی ام که از بیمارستان مرخص شده، اما...
-
986
یکشنبه 30 شهریور 1393 12:12
طراح و گرافیست خلاق با رزومه، تا اینجا اوکی، خانم بودنش حالا چه سیقه ایه الله اعلم! ما فکر بد نمیکنیم، خونه پرش میگیم لابد میخوان کم توقع باشه با حقوق پایین کار کنه :/ + شَر میشه تو خونه اگه بگم وگرنه صندوقداری پیتزا فروشی رو ترجیح میدم به اینکه چند ساعت تو یه اتاق با یه زن تنهایی بشینم
-
985
یکشنبه 30 شهریور 1393 10:57
من با هر کی امتحان بدم قبولما؛ این سرهنگ ترسناکه رو به عنوان رزروی فرستادن شانس ما و دیگه هیچی. یه نفر زودتر رسیده بودم تو لیست اون یکی افسره بودم :( + هفته قبل الکی الکی از ابر و باد و مه و خورشید و اینا زیاد کار کشیدم؛ این هفته گمونم رفته بودن مرخصی :/
-
984
یکشنبه 30 شهریور 1393 00:12
دیگه خسته شدم از این امتحان تکراری؛ امیدوارم فردا آخرین باری باشه که میرم :/ + ساعت چنده؟ 12:12! از ساعت 12 ظهر خوابم میاد خیر سرم!
-
983
شنبه 29 شهریور 1393 10:29
کی باور میکنه من ساعت 8 جلوی در بسته ی شرکت بودم و الآن 10.5 گذشته و هنوز کسی نیومده؟ تلفن زدم هنوز از کرج نیومدن دوستان گرامی! + 4شنبه گفتم من نیام پشت در بسته، گفتن نه، 5شنبه که میریم قفل نمیزنیم، کلید در رو هم که داری ...
-
982
جمعه 28 شهریور 1393 20:52
آقام خیلی لاغر شده. امشب تو اسکایپ دیدمش. کاش میشد برگردم خونه ... + پلاس ندارم، هیچی!
-
981
جمعه 28 شهریور 1393 17:49
من که جایی و چیزی و کسی ندارم. ناخوش احوال که میشم، باید دق دلیمو سر این وبلاگا خالی کنم. اگه باشم جواب کامنت و اینا رو طوری میدم که خودم شرمنده میشم. بهتر بود بی سر و صدا کنار میرفتم. ولی خب الآن برش گردوندم. البته فقط اینجا رو؛ بقیه وبلاگام رو ترجیح دادم همونطوری تعطیل نگه دارم ... + لازمه معذرت خواهی کنم. گاهی آدم...
-
980
جمعه 28 شهریور 1393 10:09
چند سال پیشا، یکی ازم پرسید اگه زنت بچه دار نشه، طلاقش میدی؟ گفتم زن گرفتم همراهم باشه، بچه باشه یا نباشه. البته مفصل جواب دادم و مخلصش این بود. حالا ولی چند روزه فکرم پر از برعکسش شده! دخترا عاشق بچه ن .... + یکی نیس بگه تو فعلا پیداکن یکی رو که از زندگی سیر باشه و به تو بله بگه، بعد فکر اینجاهاشو بیار تو ذهنت!
-
979
جمعه 28 شهریور 1393 00:49
فقط نگاه میکنم ... + شرط میبندم خیلیا حتی اونقدری صبر نمیکنن که آهنگِ جایگزین هوم پیج وبلاگ لود بشه؛ البته بعضیا هم سرعت اینترنتشون احتمالاً جواب نمیده
-
978
پنجشنبه 27 شهریور 1393 16:28
خواهر گرامی تشریف بردن خونه دوستشون مهمونی دوره ای. منم تنها تو خونه نشستم. البته خوبه که رفت. بهتر از وقتیه که کنار دستمه و تو وایبر و امثالهم با دوستاش حرف میزنه و منم حکم یکی از اکسسوریای اتاق رو دارم + شبها بی ستاره میشن؟ نه شدن. سال هاست که نوری نمیبینم. دوست دارم برم. خسته م. خسته ای که معنیش خیلی با خسته ی ذهن...
-
977
پنجشنبه 27 شهریور 1393 16:24
پارسال یه وبلاگ پیدا کردم که از آبان 87 آرشیو داشت. مال یه ایرانی بود که چند سالی از من بزرگتره و الآن امریکا دکترای برق میخونه. همه آرشیوشو خوندم، بعدم دیگه به روز همراهیش میکردم. آخرین پستی که داده بود واسه اردیبهش بود، همون روزا که جوابابی کنکور اومد. حرف از ایران اومدنش بود. تو انی مدت دروغ نگم هفته ای یه بار رفتم...
-
976
پنجشنبه 27 شهریور 1393 15:18
از این صفحه دو تا آهنگ فرق آدما و حیف واژه ی خیانت رو اکیداً پیشنهاد میکنم. خودتو گم کن هم قشنگه. با من بخون از اون آهنگ کل کلیای مرسوم اوایل ظهور رپ فارسیه و تقریباً حرفی واسه گفتن نداره. کنکورش واژه های +18 داره. دایره سبز رنگ کنار اسم آهنگا دگمه دانلودشونه + اوّلین آلبوم رپی بود که شنیدم، اگه اشتباه نکنم 18سالم...
-
975
پنجشنبه 27 شهریور 1393 15:10
دلم میخواست ... بیخیال دلم؛ کلاً خدا آفریده اینو که چیزایی بخواد که از آدم برنیاد و حسرتش بمونه! + از دیروز یه سر درد خفیف دارم که ول میکنه و میگیره. البته دیروز بدتر بود اما الآن باز گرفته ولی هنوز به چشمم نزده.
-
974
پنجشنبه 27 شهریور 1393 13:16
الآن نسبتاً آخرشه؛ اینترنت نه، نوشتن نه، خوندن نه، دیدن و شنیدن نه، ورق نه، رفیق که زنگ زد و گفت نه، دیگه دیگه دیگه، چیز دیگه ای سراغ ندارم که ببینم آره یا نه. + اینکه به یکی یه چیزی بگی، بعد حتی فکرنکنی اگه نمیشه یا نمیتونی، بهش بگی که منتظر نمونه، گمون نکنم انتظار زیادی باشه :/
-
973
پنجشنبه 27 شهریور 1393 12:59
آدم میتونه سخت ترین موقعیتای فردی زندگی رو، با قرار گرفتن تو یه جمع خوب، به راحت ترین شکل ممکن رد کنه. بعید میدونم کسی باشه که اینو قبول نداشته باشه + آخرین آهنگی که شنیدید رو میشه بگید؟
-
972
پنجشنبه 27 شهریور 1393 12:38
مثلاً از دوبار مکه ای که رفتم، تنها چیزی که دارم یه دونه پر هست که از تو قبرستان بقیع برداشتم؛ حتی عکس و اینا هم ندارم، فقط یه دونه پر کبوتر. بعد از پایان نامه و دفاع هم یه عکس گرفتم و این شد یادگاری آخرین روز دانشگاه رفتنم. + بعید میدونم هیچ کفری تو دنیا پیدا بشه که بعضی رفتارا و ادبیاتا رو تایید کنه، چه رسد به مذهب!...
-
971
پنجشنبه 27 شهریور 1393 12:11
خدایا این موبایل ما رو از ایرانسل نگیر؛ نمیدونم اگه خاموشش کنم این بیچاره چه افسردگی ای میگیره از بس دیگه پیاماش دلیور نمیشه. به حال منم که فرقی نداره، گوشی بیکار باشه، خاموشم بشه دیگه چه بهتر ... + موندم بعضیا چیکار میکنن کله شون از تو موبایل در نمیاد؛ اشاره به فرد خاصی ندارما، فکرنکنید خواهرمو میگم!
-
970
پنجشنبه 27 شهریور 1393 12:08
خب ایران به آلمان باخته، ملت رفتن پیج بازیکن تیم آلمان رو فحش بارون کردن! یکی نیس بگه آخه اگه شما بازیکن ایران بودیسد و میبردید، دوست داشتید آلمانا بیان شما رو فحش بارون کنن؟ آخه این منطقیه؟ + من جای زاکربرگ بودم پیام میدادم به دولت ایران که عاغا نمیخواد شما ما رو فیلتر کنید، ما خودمون کل یوم ( به قول امیر قلعه نوعی )...