شاید یکی از دلایلی که هیچ وقت نتونستم جدی به خودکشی فکرکنم این وبد که نمیتونستم و هنوزم نمیتونم یه یادداشت آخر بنویسم. انقدر که دلم میسوزه و حرفای ناگفته و دردای مضمن دارم و میترسم حتی یکی رو از قلم بندازم
+ سال هاست که از تموم کردن هر چیزی گریزونم ...
+ یادم اومد؛ نوشته های پُشت وانتی گاهی زیادی تو ذهن هَک میشن ...
یه زمانی مسخره میکردن میگفتن آزمایشگاه در جواب سنجش ترکیبات اب فلان شهر گفته در گچ شما مقداری آب دیده شد. قصه ی رسوبای رخوت وجود منم شبیهش شده دیگه ...
+ باز یاد ناصر عبدالهی افتادم ...
هیچ کس نفهمید که من یه روز صبح واسه این وبلاگ رمز گذاشتم اما بعد دیدم بچه ها از ناغافل بودنش نگران میشن و رمز رو از روش برداشتم. فقط نمیخواستم کسی درگیر بشه ...
+ اینو نوشتم و وقتی مطمئن بشم همه خوندنش عملیش میکنم. هرچند اینجا لبخندا بی منت و بی انتظارن اما حقیقت و مجاز هر دو سلولای یه زندونن ...
یه وبلاگی میخوندم، نویسنده ش یه روانشناس بود گویا. از مراجعینش مینوشت و اینا. گفتم عاغا بیا من سوژه، روم مطالعه کن. گفت باشه؛ هنوزم رفته تا بیاد
+ مظلوم نمیایی نیست؛ فقط نمیتونم به دروغ ادای خوب بودن رو دربیارم ...
خیلی دوست داشتم میدونستم بعد از این قراره چی بشه و چی بهم بگذره. وقتی امروز قصه اینطوری داره نوشته میشه ...
+ اگه داستان زندگیم کتاب بود، حتماً میرفتم به کتاب فروشی پسش میدادم!
تصمیم دارم کم کم یه طرح تجمیع وبلاگی راه بندازم؛ همه وبلاگامو بیارم تو یه آدرس، بعد واسه خودم اسم کاربریای مختلف تعریف کنم. مطلب هر وبلاگی رو با اسم نویسندگی خودش بنویسم و رمز خواننده های خودشم بهش بدم. از این پحش و پلا بودن راحت میشم!
+ جوجه تو تو کارای واجبت موندی، عاخه یه چی بگو که مَرد عملش باشی :/
اصن حال کردم با این سواله . شماره پارکینگی که توش ماشین پارک شده رو بدید تا بعد بگم جواب چیه و این سوال از کجا اومده :دی
+ فرصت جواب دادن فقط 20ثانیه ست! جوابشم اینجا ست
کاش یکی پیدا میشد به این بیسوادای تلویزیون چی و مطبوعاتی میفهموند مانشافت نه لقبه، نه یک تیمه، نه این و اون تیمه. مانشافت فقط تیمه، تیم!
+ دوست داشتم سال دیگه مسوت اوزیل پاس بده و سردار آزمون دروازه ی من سیتی لعنتی رو بازکنه
بزرکا همیشه بزرگن و اوج هنر کوچیکا اینه که تمدید بزرگی اون بزرگا رو با قلقلک دادنشون شیرین تر کنن ...
+ امیر حاج رضایی، داداش طیب، همیشه میگه فوتبال مثل زندگیه! حالا اینو بذاریم پای 20 دوره جام جهانی و فقط 8تیم قهرمان!
عاغا الآن برنامه عادل گفت آی کیو فرانک لمپارد بالاتر از 150 هست و آی کیو انیشتین 160 بوده!
+ اصن از مسی خوشم نمیاد اما میدونم اونم همینطوری خر مخه
dl.nikanmusic.com/dl/music/khareji/Navaro%20-second.mp3
+ حتی حالا که با موبایل آپ میشم دلم نیومد این لینکو نذارم. نوستالژیام از معدود دل خوشیای زندگیمن ...
یادمه مختصات دایره ای یکی از مباحث مورد علاقه م تو ریاضی 2 بود؛ اونجا که از دو پی رد میشدیم و بر میگشتیم سر خونه ی اوّل. البته نباید شعاع دایره و دور شدن از مرکز رو فراموش کنیم ...
+ به تعداد روزهای سال نزدیک میشویم ...
وقتی تو زمستون هوا گرم میشه، اوّلین کسی که وحشت میکنه باغبونه. چون میدونه اگه درختای میوه ش گَل بده، با برگشتنِ سوزِ سرما، همه شون رو از دست میده !
+ الآن دارم میفهمم که حتی از هوا هم میتونم بترسم! هرچند از ما گذشته و اونایی که ازشون نگذشته باید بترسن ...
اگه دنبال آخرین شماره ی مجله های ... کشورای مختلف بگردیم تو وبلاگا و سایتای ایرانی راحت پیدا میشن نیم ساعت بعد از انتشار، اما وای به حالت اگه مثلا مثل الآن من نسخه ی پی دی اف ویژه نامه ی جام جهانی کیکر رو بخوای که نه شامل تحریم میشه که بگم جلوشو گرفتن و نه پاسخگوی ذهنای مریضه
+ کلاً تو رنکینگ شانس بعضیا، بعد از رتبه های اوّل تا سوّم که نصیب جناب "هیچ" شده، هیچیِ دیگه پیدا نمیشه!
مناسبتش که رد شده ولی از دیروز حرفش تو گلوم گیر کرده که بگم پارسال میخواستم شب سیزده رجب خودمو راحت کنم اما جوابای کنکور اومد و کاملاً متوهمانه دوباره دل بستم به این زندگی کوفتی
+ اینو تو یکی از وبلاگام گفته بودم همون موقع اما یه طوری نوشتم که فقط یه نفر فهمید
تو شهرک دعوا شده صداش داره میاد؛ یه نفر با لهجه ی فلان جایی داره فحشای چارواداری میده. یه کاره ای بودم چنان جریمه ای واسه بکار بردن الفاظ رکیک با صدای بالاتر از 21دسی بل میذاشتم که هیچ کس دیگه جرئت واکردن دهنشو نداشته باشه :/
+ یه دونه بالاتر از کفِ محدوده شنوایی آدمیزاد گفتم چون لازمه گاهی آدم به خودش فحش بده!
دیروز داشتم لحظات بعد از مردنمو مرور میکردم که ببینم به بقیه چی میگذره. خوب بود، بعد از یه هفته زندگی عادی عادی میشه ...
+ یکی تو دنیا پیدا میشه بگه من دقیقا کی ام و کجا میشه خودمو پیداکنم؟
نمیگم آدم خوبی ام اما حداقل بچه های وبلاگام میدونن هرچقدرم هارت و پورت داشته باشم باز تهش ...
+ بیخیال. حتما یه مرضی هست که همه باهام به مشکل میخورن
وحید زنگ زده میگه فلانی گفته اگه اون آقاهه هم میاد نمایشگاه، من نمیام. بهش پیام دادم که نمیدونم چی شده اما امیدوارم فرصت رفع کدورت پیش بیاد. بعدم گفتم تو نمایشگاهو برو به دردت میخوره، من نمیام. یه طوری نوشتم که لازم نباشه جواب بده و بهش بیشتر برنخوره
+ زبونم تند و تیزه اما کدوم تیزیش حالشو گرفته الله اعلم ...
من اگه خواهری بودم که برادرم ساعت 9.5 از کلاس میرسید خونه، ساعت 9 بجای اینکه بهش پیامک بدم که شام با دوستام میرم بیرون و دیر برمیگردم، به دوستام تلفن میزدم و میگفتم داداشم از راه میرسه و خسته و تنهاست. ان شا الله دفعه بعد میام
+ سلام. باشه. نوش جان. خوش بگذره ...
دونت ترای تو کانوینس می وید مسج فرام گاد ... یو اکیوز آس آو سینس کامیتد بای یورسلف ... ایتز ایزی تو کاندمن ویداوت لوکینگ این د میرور ... بیهایند د سنز اپنز ریلیتی ... / اپیکا / کرای فور د مون
+ از نظر من کارای رستاک با این مجلس گرم کنا که ادای خواننده ها رو در میارن هیچ فرقی نداره :/
یاد چین و چروکا و لرزش دست آقام افتادم. هیچ وقت نتونستم خستگی رو از تنش در بیارم. بدهی سنگینیه واسه به دنیا داشتن ...
+ الآن دلم میخواد بمیرم، چرا نمیفهمی خدا؟
یه بار فرزاد بهم گفت اولین بار که دیدمت فکرکردم مثل خودمونی. اما تنها کسی بودی که برداشت اولم غلط بود و بعد فهمیدم تو فاز فکرای منفی و مزخرفی
+ کاش مثل اون روزا بودم. الآن دیگه حتی از فکرام حرف نمیزنم